Skip to main content

مروری بر برنامه پرگار بی‌بی

مروری بر برنامه پرگار بی‌بی
Anonymous

مروری بر برنامه پرگار بی‌بی‌سی: " هویت طلبی در آذربایجان"! سیمین صبری
1. juli 2015 kl. 02:53

با تشکر از گردانندگان بی‌بی‌سی و آقای کریمی‌ در تهیه این برنامه. ضروری میبینم که این نوشته را چون اظهارات تکمیلی در مورد نظرات بنده در برنامه بیفزایم. درفرصت کوتاهی که داده شد متاسفانه فشرده کردن و حذف قسمتهایی به علت تنگی وقت برنامه بعد از تهیه آن , نکاتی‌ را مبهم گذارده که بنده مایل به توضیح آنها هستم:

1-بنده در این برنامه به درستی به " کنوانسیون منع و مجازات جرم نسل‌کشی" حقوق بشر سازمان ملل اشاره کرده ام و که به درستی‌ در ماده 2 بند "ِی‌" آن در تعریف نسل کشی از جمله آمده است : ترانسفر کردن کودکان یک گروه در گروهی دیگر " نسل کشی ( نسل کشی فرهنگی‌) نامیده میشود.

متاسفانه دوستانی در اینجا ترانسفر شدن‌, یعنی‌ انتقال ماهوی از یک فرم به فرمی دیگر (مثل ترانس سکسول شدن) را با کلمه "ترانسپورت " شدن یعنی‌ نقل و انتقال یا جا به جایی‌ فیزیکی‌ درهم آمیخته اند.

منظور از این بند این نیست که الزاماً کودکان گروهی به زور از آنها گرفته شود و به گروهی دیگر فرستاده میشوند! بلکه با محروم کردن فرهنگی‌ کودکان یک ملیت از سوی دولت حاکم که ملت حاکم نمایندگی میکند، عملا این گروه اتنیکی محروم راه چاره‌ای غیر از ارسال کودکان خود به مرکز تعلیم و تربیتی دولت و ملت حاکم را ندارد. این شیوه ‌عملا کودکان ملیتهای غیرحاکم را بعد از چند نسل به همان گروه حاکم ترانسفر یا تبدیل میکند. افرادی در این رابطه تز‌ دکترا نوشته و روانشناسان و جامعه شناسان مشهور دنیا بر اساس همین مساله با استناد از همین سند سازمان ملل و همین بند انتقال اجباری کودکان فنلاندی به سوئدی و یا بعد ها از کودکان دیگر مناطق تحت اقتدار یک حاکمیت تک زبانی, به گروه خود را محکوم کرده‌اند و به اندازه کافی‌ نوشته‌اند که در صورت لزوم میتوانم در اختیار علاقه مندان قرار دهم

2- یک بار و برای همیشه باید توضیح دهیم که چرا حتی وضع اقتصادی خوب بعضی‌ از اعضای یک گروه اتنیکی در ایران هیچ ربطی‌ به ضایع شدن حقوق جمعی گروه اتنیکی که آن فرد به آن متعلق است ندارد.

برای فهم بهتر مساله تصور کنید که وجود تعدادی زنان مقنه به سر و چادر به سر اما تاجر و صاحب ملک و یا وجود تعداد زنان در پارلمان ایران آیا میتواند دال بر این باشد که ستم جنسی‌ در این‌کشور وجود ندارد ؟! پر واضح است که زنانی که از حقوق برابر جنسیتی دفاع میکنند علیه حجاب اجباری و بی عدالیت جنسیتی فعالیت میکنند نمی‌تواند در این کشور به کسب و کار بپردازد. چنین زنانی‌ نه‌‌ تنها کار و کسب نمیتوانند داشته باشند، بلکه حتی جانشان نیزدر خطر است.

به همین ترتیب آنجا که از ستم ملی‌ سخن می‌گوییم هیچ تاجر ترکی‌ در ایران نمی‌تواند درعین حال مخالف ولایت فقیه باشد و یا نمیتواند از حقوق اتنیکی گروه خود مثلا تقاضای تاسیس حزب آذربایجانی بکند و یا از درخواست حقّ تحصیل به زبان مادری دفاع کند (که حقّ اتنیکی و جمعی اوست). در این صورت تجارت که سهل است‌ حتی زندگی‌ خود او را نیز به خطر می‌اندازند.

پیشرفتهای شغلی انسانها در جامعه آسیمیله شده آنجا که افراد هم حقوق شهروندی خود هم حقوق جمعی ملی‌ خود را سرکوب یا فراموش کرده‌اند‌ ربطی‌ به مساله ملی‌ در ایران ندارد. حتی اگر تمامی اعضای پارلمان جمهوری اسلامی را زنان چادر به سر که در خدمت قانون ضدّ‌زن این نظام هستند تشکیل دهند هیچ تاثیری در این حقیقت واضح ندارد که در ایران ستم جنسیتی وجود دارد. به همین خاطر تمام افراد نظام و بازار و اقتصاد حتی اگر به یک گروه اتنیکی تعلق هم داشته باشند، افرادی در خدمت نظام جمهوری اسلامی هستند و نمیتواند از ستم ملی‌ به گروه اتنیکی خود دفاع کند.

پس حقوق جمعی (اتنیکی) در مورد نقض حقوق جنسیتی‌‌, دینی‌, ملی‌ هرگز به جهت موفقیت های شغلی‌ یا اقتصادی نمایندگانی از افراد این گروه ها که با انکار یا تسلیم شدن در مقابل یکی‌ یا بعضی‌ از ستمها کسب کرده‌اند , وجود ستم را به هیچ وجهی انکار نمیکند و خبر از سرکوب و اسیمیلاسیون و به سکوت کشاندن گروه های مختلف انسانی‌ میدهد که دیگر تسلیم شده اند و مشغول منافع و علاقه مندی های شخصی خود هستند و حقوق گروه اتنیکی خود را مطالبه نمی‌ کنند چون به احتمالی نسبت به آن آگاهی‌ کافی ندارند.


3-در ادّعای آنهایی که میگویند این افکارهویت طلبی از خارج تاثیر می‌گیرد شاید نوعی حقیقت بیابیم اما نه‌‌ به آن شکل که آنها گمان میکنند.