Skip to main content

آقای رازی گرامی،

آقای رازی گرامی،
اژدر بهنام

آقای رازی گرامی،
از شما ممنونم که گفت و شنودی سازنده را پیش می‌برید. چیزی که متاسفانه در سایت ایران‌گلوبال جزو استثناهاست.
به دو نکته اساسی اشاره کرده‌اید که به نظر من اتفاقا جزو اختلافات ما نیست و ما دو نفر در اساس آنها اختلافی نداریم.
در مورد اول احتمالا اشکال از برداشت من از اولویت و چگونگی برخورد با آن در امر سیاست است.
درک من این است که هر کسی در مبارزه سیاسی اولویتهایی را برای خود در نظر می‌گیرد و از میان همین اولویتها نیز، آنچه را که از نظر خودش مهمترین است، برمی‌گزیند و مبارزه خود را بر آن متمرکز می‌کند ولی در عین حال، از دیگر مسائل غافل نمی‌شود و آن مسائل را همزمان و موازی با اصلی‌ترین مساله، ولی کمرنگ‌تر، مطرح می‌کند.

به نظر من در امر سیاست نمی‌توان گفت که مثلا تبعیض جنسی از همه مهمتر است پس دیگر مسائل را باید کنار بگذاریم، مبارزه کنیم تا تبعیض جنسی برطرف شود و آنوقت مساله بعدی را در دستور کار مبارزه خود قرار دهیم.
فکر می‌کنم درست این باشد که هر کسی و هر نیروی سیاسی، امری را محور اساسی مبارزه قرار دهد و از مسائل دیگر نیز غافل نشود.
این امر باعث می‌شود که مثلا فعالینی که تبعیض جنسیتی را عرصه کار خود قرار داده‌اند، در عین حال از فعالین ضد تبعیض فرهنگی و زبانی و دینی و... حمایت کنند. دقت کنید که اینجا کلمه "حمایت" را به کار می‌گیرم.
در این تفکر، طبیعتا از یک فعال عرصه زنان این انتظار نمی‌رود که در هر حرکتی، تبعیض فرهنگی و زبانی و دینی و... را هم به میان بکشد ولی این انتظار می‌رود که تا آنجایی که می‌تواند، از آنها حمایت کند.
در مورد دوم باید بگویم که من تا آنجایی که وقت و حوصله و وضعیت جسمی‌ام اجازه می‌دهد، مقالات و کامنتهای مربوط به مسائل "ملی و قومی" را می‌خوانم. در این مقالات و کامنتها، هر یک از آنها را که از عباراتی مانند: "پان فارس" و "پان ترک" و "رژیم فارس جمهوری اسلامی" و "رژیم ترک جمهوری اسلامی" و... استفاده کند، نه تنها جدی نمی‌گیرم بلکه با عرض پوزش، حالم به هم می‌خورد.
از من می‌پرسید: "آیا شما واقعا انتظار دارید روشنفکران راستین جامعه ایران و طرفداران واقعی حقوق شهروندی به کمپین ضد تبعیض قومی بپیوندند، وقتی که می بینند الیت و رهبری این کمپین نظراتی چنین مشعشع دارند؟"
رازی گرامی،
در سال 1357، در غیاب و ضعف نیرویهای سیاسی و روشنفکران راستین جامعه ایران (بحث من در اینجا بر سر دلایل این غیبت و ضعف نیست)، خمینی و اطرافیانش تبدیل شدند به الیت جامعه ایران و ما را به این فاجعه کشاندند. حالا هم در غیبت روشنفکران راستین جامعه ایران و طرفداران واقعی حقوق شهروندی و در سکوت آنها، کسانی به الیت کمپین ضد تبعیض قومی تبدیل می‌شوند که ورد زبانشان "پان فارسهای فاشیست" است و کسانی به الیت مخالفین این اشخاص تبدیل می‌شوند که تنها معیارشان تبار این و آن است و می‌خواهند ایران را به جهنمی برای دگرتباران تبدیل کنند. کسانی که هر حرکت حق طلبانه‌ای را با مهر "تجزیه طلب" و "وطن فروش" و... مزین می‌کنند.
به نظر من هم درست نیست که "روشنفکران راستین جامعه ایران و طرفداران واقعی حقوق شهروندی" به "کمپین ضد تبعیض قومی" بپیوندند که این "الیت قومگرا و..." که به جای دشمنی با رژیم جمهوری اسلامی، "فارس"ها را دشمن معرفی می‌کنند، ولی همین روشنفکران راستین می‌توانند یک کمپین ضد تبعیض قومی واقعی راه بیندازند و "الیت عقبمانده قومگرا و..." را به حاشیه برانند. مسلما کار دشواری است ولی اگر چنین نشود، روزگار سختی را در پیش خواهیم داشت.