Skip to main content

آلپر آتاسی گرامی،

آلپر آتاسی گرامی،
آ. ائلیار

آلپر آتاسی گرامی،
1- مقالات ملی در بخش ملی جای میگرند. مقاله ی شما که پاسخ مستقیم به پرسش استقلال بود برای اینکه بیشتر مراجعه کننده داشته باشد در بخش دیدگاهها هم درج شد. بخش ملی یکی از پرخواننده ترین قسمتهای سایت است. مقالات معمولا -نه همیشه- و نه هر نوشته ای- یک هفته وقت دارند- بعد جای خود را به نوشته های دیگر میدهند.
کار بخش ویژه را آقای توکلی انجام میدهد. که مراجعه کننده اش بیشتر از بخش ملی نیست.

2- در مورد مسایل سیاسی از جمله فدرالیسم-استقلال-تمامیت ارضی- و مقاله ی شما علاقمندان نظرات خود را نوشتند. که بیشتر از سوی خود آذربایجانیهاست. نظرات من در مقالات و کامنت ها منتشر شده که علاقمندان می توانند مراجعه کنند. موضوع استقلال دو مقاله دارد و یک نقد. که به نکات اساسی اشاره شده است. و لینک ها داده شده است.

نقد مقاله شما که در کامنت ها آمده امیدوارم در فرصت مناسب به صورت مقاله با افزوده ها دیگربار در اختیار خوانندگان قرار بگیرد.

3- دوستان «تمامیت ارضی گرا» مسئله ی خود را با « استقلال تحت عنوان تجزیه طلبی» حل کرده اند و چندان دیالوگی از خود نشان ندادند. اما این بحثها پایان نیافته و ادامه دارد. اکنون به صورتی در پیرامون مقاله ی اژدر بهنام گرامی ادامه دارد.
معتقدان تمامیت ارضی لازم است بیایند دلایل خود را بگویند. و نشان دهند چه راه حلی برای ملتهای یدون دولت ایران دارند.

4- بله صاحبان تز فدرالیسم و تمامیت ارضی- هم سرفرصت دلایل درستی تز خود را روی میز میریزند. باید دید کشش دارند یا نه؟ علاقه به دیالوگ دارند یا نه. همانطور که گفتم حالابحث « تمامیت-فدرال-استقلال» با نوشته ی «بهنام و زندانیان» ادامه دارد.
علاقمندان می توانند شرکت کنند.

5- تز تمامیت ارضی ، روشن است :«سیاست رضاخان-پسرش-سیاست آخوند- مجاهد-جبهه ملی- حزب پان ایرانیست- سلطنتی های شکست خورده ، چپ ناسیونالیست و مانند اینها» که پرچم «یک ملت- یک دولت- یک زبان » را حمل میکنند. و تکلیف مخالفان را با فاجعه هایی نظیر «21 آذر» تعیین کرده اند. در دیالوگ به «کسروی- و پیروان او- و از چپ ها به بابک خسروی و از لیبرالها به طبا طبایی و مانندهاشان» تکیه میکنند و نبش قبر می نمایند. که شاید معجزه ای رخ دهد. و «چهارچوب ارضی» را که در قلب ملتهای بدون دولت متلاشی شده است نجات دهد.

این بحثها تمامی ندارد . تا مسئله تبعیض در ایران حل نشده ادامه خواهد یافت.
------
اضافه کنم که در حال و آینده ی ایران
عامل تعیین کننده نه «دسته بندیهای خارج» بل «حرکات اقشار اجتماعی درداخل» است که تکلیف را معیین خواهد کرد. بنابراین در کل ، سیاستی درست است که بتواند با این اقشار اجتماعی همبستگی ایجاد کند. یعنی با
« زحمتکشان( یدی و فکری)- تبعیض دیدگان ( زنان-مذاهب-ملیتهاو...) -دموکراسی خواهان( عمدتا طبقه ی متوسط جامعه) و غیره همراهی و همبستگی ایجاد کند . برای رفع« حکومت استبدادی و دیگرمشکلات جامعه».
در ایران هیچ ملیتی توان آن ندارد که به تنهایی خود را از دیکتاتوری و تبعیض و بی عدالتی رها سازد.
علت شکست همه جنبش ها -نه انقلابها-در طول قرن گذشته در ایران -عمومی نشدن حرکها درایران بود. علت شکست دو انقلاب «عدم حضور رهبری مترقی» در راس انقلابها - و «عدم آمادگی جامعه برای تحقق اهداف انقلابها» بود.این نقایص برای پیروزی آینده لازم است رفع شوند. درغیر اینصورت دیکتاتوری تکرار خواهد شد.

از این رو سیاست «انتظار-انزوا؛ جنگ طلبی» شانس اجتماعی شدن ندارد. و از همین حالا شکست اش قطعی ست.