Skip to main content

روزی رشته‌ای در دانشگاهها

روزی رشته‌ای در دانشگاهها
Anonymous

روزی رشته‌ای در دانشگاهها بوجود خواهد آمد بنام "روانشناسی نت" که به روانکاوی کامنتها پرداخته و آنها را تجزیه و تحلیل خواهد کرد. آقای اژدر بهنام مقاله‌ای نوشته و به بیانیه زندانیان سیاسی انتقاد کرده است. خود من به ایشان انتقاد کردم و ایشان بخشی از آنها را پذیرفت و بخشی را نپذیرفت و توضیحاتی ارائه کرد که من بخشی از آنها را پذیرفتم و بخشی را نپذیرفتم. با تعریف من این یک گفتگوی مدنی در چارچوب نگاه مدرن است. کاربری بنام صمد نقدی بر نوشته بهنام درج کرده که من با بخشی از آن موافقم و با بخشی از آن مخالفم. اژدر بهنام در یک کامنت (و تنها و تنها یک کامنت) به این نوشته جواب داده است. در عوض 21 کامنت دیگر در این رابطه درج شده است که دوتایش متعلق به مخترع قوانین یکبار مصرف یعنی آقای آ. ائلیار است. البته ایشان به این هم بسنده نکرده و در مقاله‌ای جدا و با بازی با نام نویسنده و تداعی فیلم صمد (صمد آقا!)

به لحن و ادبیات ایشان پرداخته است. البته فراموش نشود که جناب ائلیار که به "ادبیات" نویسنده انتقاد می کند، همان کسی است که "ادب"ش را با نوشتن جمله «برو جانم، برو دنبال تخمه ی کورش بگرد» و «اسم مرا مثل آدامس در دهانش انداخته و می جود» به خوبی نشان داده است!
مشکل چیست؟ مشکل فاشیسم و راسیسم نهفته در دل جنبش هویت‌طلبی است:

1. فاشیسم: نظریه پردازان این جنبش هیچ، تأکید می کنم هیچ نظر مخالفی را تحمل نمی کنند و بجای نقد مدنی شخصیت طرف را تخریب می کنند. همانطور که در نوشته آ. ائلیار پیداست، اساسا هرکس که با ایشان و نظریات مشعشعش کوچکترین زاویه ای داشته باشد، "مسخ شده" و "ناسیونالیست" و "شوینیست" و ... است، این یعنی یکسانسازی فکری که اسم دیگر فاشیسم است. از اینکه فقط بدلیل وجود این القاب از نوشته‌های ایشان گردوغبار کهنگی و خاک‌گرفتگی بر هوا است، می گذرم. ولی آیا ایشان یک نفر، آری فقط یک نفر را می شناسد که با نظرات ایشان در مورد حق جدایی یا استقلال، افسانه شوینیسم فارس، فارس محور بودن جمهوری اسلامی مخالف باشد و بخصوص پیشه وری را آلت دست باقروف و استالین بداند، بدون اینکه دچار راسیسم و شوینیسم و ناسیونالیسم و روماتیسم و راشیتیسم و استرابیسم و ... باشد؟ آیا ایشان می تواند چنین کسی را به ما معرفی کند؟ یعنی کسی که در همه زمینه ها با ایشان مخالف است، ولی همه این ناسزاها هم به او نمی چسبد؟ مشتاقانه منتظر پاسخم، اگرچه می دانم که ایشان تنها به شیوه جنگ پارتیزانی (بزن و دررو) معتقد است و از گفتگوی مستقیم گریزان است. من ائلیار را نمونه آوردم، زیرا ایشان تازه بهترین این جماعت است، تا به بدترینهایشان چه برسد.

2. راسیسم: آ. آئلیار در کامنتی می نویسد: «این جنبش ضمن شناخت هویت مردمی خود و تکیه به فرهنگ بشری و انسانی خود مخالف «نژاد پرستی » و راسیسم است» به زعم ایشان آن دهها هزار نفری که در شهرهای آذربایجان شعار "زبان فارسی، زبان سگ" یا "فارسها کجا ما کجا" و یا "کرد و فارس و ارمنی دشمن ترکان" را سر می دادند، با پرواز مستقیم تورکیش ایرلاین از سیاره زحل و یا از کره مریخ آمده بودند. همچنین تز "ژن معیوب فارسها" و نظریه مشعشع "قوم وحشی فارس" را یک پانفارسیست داده و به گردن جنبش مورد علاقه ایشان انداخته و اینها ربطی به جنبش مترقی مورد نظر ایشان ندارد. آن فریادهای "پرسپولیس محبوب افغانستان" را هم تماشاچیان اهل بورکینافاسو در تبریز سر داده اند و ...

من همچنان بر سر حرفم هستم. فرهنگ عمومی ما در جامعه بسیار عقبمانده است و در این عقبماندگی تبریز و مشهد و شیراز و اردبیل فرقی با هم ندارند. فرهنگ عقبمانده، روشنفکر عقبمانده تولید می کند و فعال صدتبعیضش همانطور که نشان دادم، خودش می شود بهترین مبلغ فاشیسم و راسیسم.