Skip to main content

سخنی هم دارم با آقای بهنام

سخنی هم دارم با آقای بهنام
Anonymous

سخنی هم دارم با آقای بهنام عزیز. اول اینکه شما با پنهان بودن شخصیت نویسنده برخورد کرده اید، که از نظر من کار درستی نیست. ایشان به هر دلیلی (مثلا ترس) نمی تواند هویتش را افشا کند، این هیچ ربطی به درستی یا نادرستی نظریات ایشان ندارد. و دوم اینکه پرسیده اید: «اگر در فردایی در پیش رو، شما در موقعیت حاکمیت قرار بگیرید و میلیونها انسان در آذربایجان یا سیستان و بلوچستان یا کردستان به خیابانها بیایند و خواست جدایی را مطرح کنند، عکس‌العمل شما چه خواهد بود؟» در مقابل آن من از شما می پرسم اگر در همان شرایط میلیونها انسان در آذربایجان به خیابان آمدند و گفتند ما می خواهیم که همه کردها و ارمنیها و آسوریها از آذربایجان بروند، عکس العمل شما چه خواهد بود؟ آیا فقط به این دلیل که میلیونها انسان چیزی را می خواهند شما به آن گردن می گذارید؟ یا اینکه خواسته مردم (حتی اگر یک اکثریت مطلق پشت آن باشد) باید پشتوانه

قانونی داشته باشد؟ و اگر دومی مورد نظر شما باشد، کدام عهدنامه و منشور جهانی حق استقلال را برای یک بخش از مردم یک کشور حتی با اکثریت مطلق آرا به رسمیت شناخته است؟ اشتباه نشود، من خودم در این مورد اطلاعات کافی ندارم و بارها بر این نکته تأکید کرده ام که اصالت و اولویت برای من سعادت و آسایش انسانهاست و اگر تجزیه ایران این هدف را برای همه مردم آن به ارمغان بیاورد باید به آن تن داد. هدف من دامن زدن به بحث حقوقی "تجزیه طلبی" است، که متأسفانه از طرف خود شما هم به عنوان یک پیشفرض مسلم پذیرفته می شود. تا جایی که من خوانده ام چیزی بنام "حق تعیین سرنوشت ملل" وجود ندارد و ترجمه درست آن بند "حق تعیین سرنوشت مردم (people)" است و همانطور که در کامنتها هم آمده هیچکدام از بندهای منشور حقوق شهروندی نمی تواند در جهت به خطرانداختن تمامیت ارضی (territorial integrity) کشورها تفسیر شود. البته همانطور که گفتم، من نه حقوقدانم و نه متخصص سیاست بین الملل. ولی به نظرم بحث بر سر این مسئله و این به زعم تجزیه طلبان "حق مسلم" می تواند سازنده باشد.