Skip to main content

سلام آقای راشدی

سلام آقای راشدی
Anonymous

سلام آقای راشدی

یک - به نوشته یکی از سرشناسان و کوشش گران ترک، توهین و تحقیر ترک ها، در زمان حکومت قاجاریه (احتمالن اواخر سلطنت مظفرالدین شاه و یا اوایل سلطنت محمد علیشاه) و توسط یکی از وزرا صورت گرفته است. به نظر می رسد پیش از آن هم، سوابقی وجود داشته است. در یکی از اشعار نظامی گنجوی می خوانیم:

داني كه من آن سخن شناسم = كابيات نو از كهن شناسم = تركی صفتی وفای ما نيست = تركانه سخن سزای ما نيست
آن كز نسب بلند زايد = او را سخن بلند بايد

من به شدت با اینگونه تحقیر و توهین نسبت به ترکها، و سایر اقوام کشور، و به طور کلی انسان ها مخالفم.

دو - در مورد اشتغال مستوفیان و دبیران غیر ترک زبان در دربار سلاطین ترک، باید اشاره کنم که اتفاقن اغلب دولتمردان دوران سلطنت پهلوی ترک زبان بوده اند. گفته میشود پدر رضاشاه و همسرش نسب قفقازی دارند.

اضافه می کنم که توانایی ها و یا ضعف های حکومتگران، ربطی به ترک یا غیر ترک بودن آنها ندارد. شاید شعر سعدی بتواند منظورم را روشن سازد:

وقتی افتاد فتنه ای در شام = هر یک از گوشه ای فرا رفتند = روستازادگان دانشمند به وزیری پادشا رفتن = پسران وزیر ناقص عقل = به گدایی به روستا رفتند.

سه - من در عجبم که ما شخص بد نامی مانند محمد علیشاه قاجار را، به درستی شاه مینامیم، ولی وقتی به رضا شاه می رسیم که بد یا خوب، حدود پانزده سال پادشاه بوده، عناوین دیگری به کار می بریم. آیا به جز دلایلی که اغلب گفته می شود، شاید این باور برایتان وجود دارد که او ترک نبوده است.

چهار - نوشته اید: ... قزاق بیسوادی که از تیمارگری اسب به رضاخان میرپنج تبدیل شده بود ... نمونه رضاخان (رضا شاه بعدی) در تاریخ، فراوان است. یکی از آنها، امیر تیمور گورکانی ملقب به لنگ. از او پرسیدند چگونه از سربازی به سرداری رسیدی؟ گفت (نقل به مضمون) از مشکلات نهراسیدم. زمانی شکست خورده از دشمنان به خرابه ای پناه بردم. موری دیدم که غذایی بزرگتر از جثه خود را از دیوار بالا می برد. غذا در نیمه راه فرو می افتاد و مور تلاشی دیگر می کرد. سرانجام پس از چند بار تکرار، موفق شد. لذا من هم تصمیم به مقاومت و پایداری گرفتم. دیگری نادر شاه که به عنوان سپاهی در خدمت حاکم ابیورد بود. و با ابراز لیاقت، ابتدا داماد حاکم، و در نهایت پادشاه ایران شد.

بنابراین تیمارگری اسب، و یا احیانن بیسوادی، نقطه ضعف نیست. ضمنن سندی در دست نیست تا بدانیم که چند نفر از سلاطین قبلی دارای سواد بوده اند. آیا بهتر نبود ضعف های دیگر او و حکومتش را مطرح می کردید؟

در پایان مایلم به نظر آقای تبریزی اشاره کنم که به درستی نوشته اند: "ایرانی کسی است که شناسنامه ایرانی دارد و شهروند ایران است". به این ترتیب از منظر مدنی و اجتماعی ... همه ایرانیان فارغ از محل تولد، زبان و جز آن، باید از حقوق و وظایف یکسانی برخوردار بوده، و نمی توان تابعیت آنها را لغو نمود.

ضمنن آقای تبریزی نوشته اند: "در هیچ کجای آذربایجان، کسی نمی گوید من آذری هستم. و همه ترک زبان های آذربایجان می گویند که ترک هستند". واقعیت غیر از این است. چون بنا به تجربه شخصی من، شماری از هم وطنان می گویند که ما آذری هستیم، ولی زبان ما ترکی است. این را جهت اطلاع نوشتم، وگرنه، برای من نظر هر دو گروه هم وطنان، مورد احترام است.

با احترام: امیر