Skip to main content

تورک بودن صرفاً به «خون» نیست

تورک بودن صرفاً به «خون» نیست
Anonymous

تورک بودن صرفاً به «خون» نیست بلکه به «تفکر» است. هیچ تورک اصیلی که آگاهی به هویت خود داشته باشد نمی‌گوید من «آذری» هستم بلکه اکنون حساسیت شدیدی در بین اکثریت قریب به اتفاق تورک‌های آزربایجان حنوبی در «آذری» قلمداد نمودنشان وجود دارد و «آذری» را مثل فحش حساب می‌نمایند اما اگر کسی از آزربایجان جنوبی خارج شده و در تهران و یا مناطق فارس‌نشین به دلیل آسیمیله شدن در هویت فارسی ذوب شده و از هویت تورک خود تهی شده باشد بحث دیگریست. وقتی در صد سال اخیر ماشین آسیمیلاسیون فارس به بیرحمانه‌ترین شکل ممکن تلاش بر «زبان‌کشی» و «هویت‌کشی» تورک‌های آزربایجان جنوبی نموده است طبیعی است که اشخاص ناآگاه و یا فریب خورده‌ای هم به اندازه‌ی «یک اپسیلون» پیدا شوند که به علت از خودبیگانگی خود را «آذری» یا همان «تورک فارس شده» قلمداد نمایند.

«آزربایجان» نام یک مکان جغرافیایی است و در اصطلاح عامه اگر کسی بگوید «آذری» هستم یعنی اینکه از سرزمین «آزربایجان» هستم. «آذری» صرفاً به معنای منتسب بودن به مکان می‌باشد و مفهوم هویتی ندارد اما اصلاً تعجب‌آور نیست که «هویت‌کشان» با آویزان شدن از دم پوسیده‌ی آن تلاش بر تداوم استعمار و استثمار آزربایجان جنوبی بنمایند.

اما در خصوص پهلوی‌ها:
وقتی جغرافیای موسوم به ایران اینگونه در چنگال استبداد ولایت مطلقه‌ی فقیه گرفتار شده باشد طبیعی است که جماعت فارس در نوستالژی دیکتاتوری «رضا....» و «پسرش» باقی بمانند. این واقعیت را باید پذیرفت که اگر با قرار داده شدن تاج عاریه‌ای پادشاهی ایران از طرف انگلیسی‌ها بر سر «رضا ....» حکومت قاجارها ساقط نمی‌شد و پس از سقوط وی پسر آریامهری‌اش را بجایش نمی‌گماشتند تا با گریز مذبوحانه از مقابل ملاها ایران را دو دستی در دهن اژدها قرار دهد جامعه‌ی ایران اکنون اسیر استبداد خونخوار ولایت مطلقه‌ی فقیه نبود.