Skip to main content

جناب امیر در مورد آن شعر

جناب امیر در مورد آن شعر
Anonymous

جناب امیر در مورد آن شعر نظامی : " داني كه من آن سخن شناسم = كابيات نو از كهن شناسم = تركی صفتی وفای ما نيست = تركانه سخن سزای ما نيست ، آن كز نسب بلند زايد = او را سخن بلند بايد" یا شما موضوع را نمی دانید و ندانسته این ابیات را از نظامی و از قول او می آورید و یا متاسفانه قلب موضوع می کنید> این ابیات برای آن سروده شده که نظامی می خواست داستان لیلی و مجنون را به ترکی بسراید و تقدیم شروانشاه بکند که پیکی از شروانشاه که از بازماندگان حاکمان محلی غیر ترک بوده که حاکمیت نسل اندر نسل شیروان را ( شیروان - باکو - ) از زمان ساسانیان داشته می آید که این داستان به زبان فارسی - عربی ( فارسی مخلوط با استعاره های عربی ) سروده شود نه به ترکی . که نظامی از قول شروانشاه این ابیات را می سراید نه از طرف خودش . نظامی از این دستور ناراحت هم می شود اما چاره ای ندارد جز اطاعت .

لذا نظامی در مقدمه لیلی ومجنون می نویسد :
در حــال رسيـد قاصد از راه آورد مثــال حضــرت شــاه
خواهم کـه بياد عشق مجنون راني سخني چو درّ مکنــون
از زيــور پـــارسي و تــازي اين تازه عـروس را طــرازي
ترکي صفـت وفاي ما نيست ترکانه سخن سزاي ما نيست. (ليلي- مجنون- وحيد دستگردي چاپ اميرکبير).
نظامي هم از اين تذکر تحقيرآميز دل آزرده شده و اندوه و آزردگي خود را چنين بيان داشته است:
چون حلقـه شاه يافت گوشم از دل بـه دماغ رفت جوشم
نه زهره کــه سر ز خط بتابم نه ديده کـه ره به کنج يابی
سرگشته شدم در آن خجالت از سستي امر و ضعف حالت
کس محرم ني که راز گويم وين قصه بـه شرح بازگويم.
ظاهراً نظامي ديگر نمي¬خواسته ليلي و مجنون را بسرايد که به توصيه و صلاحديد فرزندش «محمد» اقدام به اين کار مي¬کند.