رونماییِ کتاب «آریاییان، مردم کاشی، اَمَرد، پارس و دیگر ایرانیان»(دانشنامۀ کاشان، جلد 3 و 4 – 1382)
دکتر جهانشاه درخشانی، «زادۀ ۴ اردیبهشت ۱۳۲۳ خورشیدی در تهران، درگذشت یکم اردیبهشت ۱۳۹۰ در بُن آلمان» معمار، ایرانشناس و تاریخپژوه ایرانی است.
پژوهشگرى نزدیک به دو دهه از زندگی خود را برای استوار ساختن باوری نو هزینه میکند. در این میان، دیدگاهی پیش کشیده مىشود كه دگرگونی بزرگی در گذشتۀ تاریخى یک ملت و جهان پدید میآورد. بیش از پانزده سال پژوهش، براى آنكه باورى کژ و ناراست از نوشتههای تاریخى زدوده شده و نشان داده شود كه، ایرانیان مردمانی از سرزمینهاى سرد شمالى و کوچنده به ایران نبودهاند و خاستگاه ایشان همین خاك بوده است. بنیان دانستههای ما تاکنون نوشتههایی بوده كه، این دیدگاه نو آنها را به یاری بررسی اسناد و استورههای کهن، بیپایه و نادرست نشان داده است.
برخی پژوهشگران، پهنۀ آسیای میانه را خاستگاه کوچ آریاییان دانستهاند. بدان رو که تاکنون در این پهنه، جای پای چندان روشنی از مردمان پیشآریایی پیدا نشده است.
اما دکتر جهانشاه درخشانی و برخی دیگر از ایرانشناسان نواندیش و پیشرو (در درون و بیرون کشور)، بر پایۀ اسناد کهنِ یافت شده در پُشتۀ ایران، به این باور دست یافتهاند که همۀ تیرههای ایرانی، باشندگان دیرین همین فلات (ایران) بوده و از اینجا به میانرودان، مصر (شمال آفریقا)، آسیای کوچک، اروپا و نیز هند کوچیده و گسترش یافتهاند. دکتر درخشانی این زندگانی دیرین را، در متنهای سومری، اکدی، آشوری، آرامی (ایران باختری)، هیتیایی، ایلامی و مصر باستان و نیز استورههای شمال اروپا و هند جستجو کرده است. در این راه، نخستین نگاه به کاسیها شده است. زیرا از دید نویسنده، کاسیها بیشترین نشانههای فرهنگی، شهرنشینی (تمدن) و تاریخی را در منابع دیگر بر جای نهادهاند. به گفتۀ درخشانی، او ۱۴ هزار نوشتار باستانی را بررسی کرده و نشان داده است که، نوشتههای به جا مانده از تمدنهایی چون مصر و میانرودان، نشانههای مربوط به زبانهای ایرانی را از خود بروز میدهد. درخشانی نشان داده است که بسیاری از واژههای آمده در این متنهای باستانی، که از جنس زبان آن متنها نیست و تاکنون به عنوان واژههایی با ریشۀ ناپیدا شناخته میشد، دارای ریشۀ کهن ایرانی هستند.
دکتر درخشانی از سندهای تاریخی، باستانشناسی، استورههای بومی، رویانشناسی (ژنتیک)، ادبیات حماسیِ سرزمینهای گوناگون، هواشناسیِ تاریخی (دیرینهواشناسی)، کانشناسی، زمینشناسی، دانش گاهشماری و …، به گونۀ زنجیر پیوستهای از نشانههای ناوابسته به هم بهره گرفت. او با استناد به دانش امروزین دربارۀ آب و هوای فلات پهناور ایران در روزگار باستان، نشان داد که بهترین گمانه برای خاستگاه نخستینِ مردمان ایرانی، کف خلیج فارس کنونی است، که در روزگاران گذشته و زمان واپسین یخبندان بزرگ زمین، زیر آب نبوده است. بدینگونه که، از به هم پیوستن سه رود دجله، فرات و کارون، رودخانهای درست میشده که اکنون نیز میتوان کفرود آن را در زیر آبهای خلیجفارس شناسایی کرد.(مجلۀ current anthropology، دانشگاه بیرمنگام - 2009) همچنین با بررسی استورههای مردمانی که تحت تاثیر فرهنگ ایرانی بودهاند، مشاهده میشود در آنها نیز استورههایی هست که خاستگاه نخستین انسان را، جایگاه پیوستن سه رود به هم میداند.
دکتر جهانشاه درخشانی بر این باور است که برای دستیابی به نمایی روشنتر از تاریخ مردم ایرانزمین، نیاز است که به تاریخ روایی (استورههای تاریخی و بومی) ایران هم نگاه ویژهای کرد و به آنها ارزش و جایگاه والایی داد.
دکتر جهانشاه درخشانی و همکارانش، بر پایۀ اسناد کهن، به این باور دست یافتند که ایرانیان باشندگانِ دیرین فلات ایران بوده و از اینجا به دیگر جاها کوچیدهاند. در این پژوهش، نشان داده شده که علمیترین گمانه برای خاستگاه نخستین مردمان ایرانی، کف خلیج فارس کنونی است، که در زمان واپسین یخبندان بزرگ (12 تا 14هزار سال پیش)، زیر آب نبوده است.
(ادامه درکامنت بعدی)
رسانه: ( ا.و.گ.ا )