Skip to main content

سالهاست جهت هندوانه گذاشتن به

سالهاست جهت هندوانه گذاشتن به
Anonymous

سالهاست جهت هندوانه گذاشتن به زیر بغل مردم جغرافیای موسوم به ایران این دروغ بزرگ راسیستی که نشأت گرفته از رویکرد عظمت‌طلبانه‌ی جامعه‌ی ایران می‌باشد را به جامعه تزریق نموده‌اند که ایرانی‌ها دارای بالاترین ضریب هوشی (آی کیو) جهان می‌باشند و حتی این شایعه را رواج داده‌اند که به رغم آنکه ژاپنی‌ها جزو احمق‌ترین مردمان جهان میباشند اما به دلیل دیسیپلین و نظم در کارهایشان تا آن حد توانسته‌اند پیشرفت نمایند اما آیا این واقعیت است!؟

تحقیقات انجام شده بر روی مردم کشورهای جهان عکس این را ثابت نموده و برخلاف آن شایعه‌ی احمق معرفی نمودن ژاپنی‌ها، مردم این کشور و سایر کشورهای شرق آسیا از نظر ضریب هوشی سرآمد مردمان جهان می‌باشند و مردم جغرافیای موسوم به ایران دارای ضریب هوشی متوسط می‌باشند.

همیشه اعتقاد داشته‌ام که بین «هوش فردی» و «هوش اجتماعی» رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد و مردم کشورهایی که دارای «هوش فردی» بالایی می‌باشند «هوش اجتماعی» بالایی نیز داشته و این موضوع در سطح پیشرفت آن کشور خود را متبلور می‌نمایند و جامعه‌ی عقب مانده‌ی ایران اگر یک قدم جلو برود ده قدم عقب می‌رود به دلیل همین «هوش اجتماعی» پایین نشأت گرفته از «هوش فردی» پایین می‌باشد.

اینکه مردم جغرافیای موسوم به ایران کلاهبرداری‌های عجیب و غریب انجام می‌دهند به مفهوم بالا بردن «ضریب هوشی بالا» نیست بلکه برعکس به جهت وجود ایراد اساسی در «تفکر جمعی» مردمان این جغرافیا می‌باشد که اغلب مردم از کار کردن گریزان بوده و برای پیمودن ره صد ساله در یک شب دست به زرنگی‌های حیرت‌آور می‌زنند. در این جغرافیا «فرهنگ پیشرفت» بر بنیه‌ی اصولی پایه‌گذاری نشده است و جامعه کاملاً سر در گم بوده و مشخص نیست هدفش چیست و مقصدش کجاست.

مردم ایران در کشورهای دیگر شاید به «مبتکر»، «تصمیم‌ساز»، «استراتژیست» و ... تبدیل شوند چرا که در این کشورها بستر لازم برای ایفای نقش خلاقیتها و قابلیتهای انسانها در پیشرفت اجتماع فراهم شده است اما همان افراد وقتی به ایران می‌آیند در این سیستم فاسد اندر فاسد همرنگ جماعت شده و تبدیل به دزد، اختلاسگر و ... می‌شوند.

به رغم اینهمه غلو و اغراق در مورد تمدن باستانی ایران، در جهان کنونی ایرانی‌ها هیچ چیزی برای عرضه نداشته و چیزی برای افتخار نمودن ندارند شاید فرهنگ «دروغگویی» و «چاپلوسی» بزرگترین شاخصه‌ی جغرافیای موسوم به ایران باشد که سبب تشکیل چنین حاکمیت «ریاکاری» از سوی مردم این جغرافیا شده است. ممکن است کسانی بگویند رژیم «ملای مطلقه‌ی فقیه» از طرف مردم ایران تشکیل نشده است اما این با واقعیت انطباق ندارد. این رژیم از کره‌ی مریخ به زمین نیفتاده است بلکه از بین همین جامعه برخاسته و برآیند و ماحصل تفکر مردمان جغرافیای موسوم به ایران می‌باشد. فرهنگ «آخوند‌پرور» ایران، آخوند را ساخته، قبای فقاهت به تنش پوشانده و به حکومت استبدادی آن لبیک گفته است.

در جغرافیای موسوم به ایران هرگز «اندیشه» به معنای واقعی کلمه وجود نداشته است. جهان‌بینی مردم این جغرافیا مبتنی بر احساسات و تخیلات می‌باشد و به همین خاطر است که تغییرات همواره سبب پس‌رفت و سقوط این جامعه می‌شوند چرا که «اندیشه‌»ای راهگشا پشتشان قرار نداشته و احساسات حکمرانی و حکمروایی می‌نماید.