جناب سعیدرضا
اگر ما تورکهای آزربایجان جنوبی میخواستیم «زبان» و «هویت» خود را قربانی «ایران مطلوب پانفارسها، پانایرانیستها و پانآریائیستها» نموده و بخاطر «ایران مطلوب امثال شما» از زبان و هویت خود صرفنظر نماییم و به قول فارسپرستان و آریاپرستان، «میهندوست!» میبودیم مطالب و کامنتهایمان میشد «بامحتوا» مثل قند عسل!؟ شما که میگویید یک فرد آکادمیک هستید، کلیت حقوق انسانها به کنار، حداقل در مورد حقوق اولیهشان باید بهتر بدانید. ملت ما در قرن 21 از داشتن یک برگ کاغذ به زبان مادری خود محروم است اگر فارسستانیهایی که با در دست داشتن حکومت یک ملت چند ده میلیونی را به استعمار و استثمار خود کشاندهاند به جای ما بودند «کبکشان برای این ایران خروس میخواند!؟». برای چه ما باید کوچکترین احساس تعلقی به این مملکت نفرین شده داشته و کوچکترین احساس مسئولیتی در مورد آن داشته باشیم!؟
اینکه کسانی میگویند با اعطای حقوق ملی ملل غیر فارس ایران تجزیه میشود و برای حفظ تمامیت ارضی جغرافیای موسوم به ایران باید آنان را تا ابد در زندان فارسستان نگه داشت هیچ ارزشی ندارد. اگر تفکری واقعاً دموکراتیک داشته باشیم نمیتوانیم «خاک» را مقدم بر «انسان» قرار دهیم چرا که «خاک» اصولاً باید بستری برای سعادت انسانهای زندگی کننده بر روی آن باشد نه برای بدبختیشان.
این قانون تاریخ است تغییرات اجتماعی-سیاسی منتظر تأیید و یا رد «تمامیتخواهان» نمیشوند و در مورد جغرافیای موسوم به ایران هم هر آنچه در کشورهای دیگر مثل شوروی و یوگسلاوی سابق اتفاق افتاده است روی خواهد داد فقط رویکردهای «تمامیتخواهانه» هزینههای فروپاشی جغرافیای موسوم به ایران را افزایش خواهد داد.