Skip to main content

«ایران» یعنی «سرزمین ایرانیان

«ایران» یعنی «سرزمین ایرانیان
Anonymous

«ایران» یعنی «سرزمین ایرانیان» و اگر خود را ایرانی نمی دانی، می توانی به سرزمین اصلیت بازگردی.

ستار خان، سردار ملی:‌ «خاک می خوریم، ولی خاک نمی دهیم.»

هرچندگاهی پان های مزدور و حقوق بگیر بیگانه به تلاطم افتاده و ندای داشتن ِ «سهم و حق»، از آب و خاک ایران سر می دهند! این عده که توانایی تشخیص و تمیز دادن دست چپ و راست خود را هنوز ندارند، با «ژست روشنفکرانه» بخود گرفتن، مدعی میشوند که «ملت» هستند و «حق تعیین سرنوشت» برای خود، آن هم در كشور ما را دارند و متوهمانه برای خود ادعای مالکیت می کنند – که البته سرنخ همه این مسایل و آتشفروزیها در دست دولت های لندن، واشینگتن، اورشلیم (در حقیقت تل آویو)، آنکارا و جمهوری استالینی بادکوبه است!

این عده مزدور و سرسپرده بیگانه و اربابانشان بایستی «بفهمند»، که ایرانی ِ راستین جان می دهد، ولی سر سوزنی از خاک کشورش را به دشمن نمی دهد! نیاکان ما جان و خون و هستی خود را فدای این آب و خاک نکردند، که اکنون اجازه دهیم کسی چشم طمع به آن بدوزد.

ایران نه فلسطین است و نه ایرانی فلسطینیست که اجازه دهد، مهاجران بیگانه در کشورمان، برای خود کشورک بپا سازند!
ایران، مانند بریتانیا، بلژیک، آمریکا، اتحاد جماهیر شوری پیشین، ترکیه. سوییس، هند و یا بسیاری از کشورهای دیگر جهان نیست، که با «پیوند و ازدواج» چندین «ملت» گوناگون تشکیل شده باشد و هر کدامشان از نظر تاریخی، هویتی و حتی نژادی با یک دیگر تفاوت و هرزمان هم که از یکدیگر خسته شوند، از هم طلاق گرفته و براه خود روند! ایران كشوریست با تاریخ مدون و همواره از آغاز بنیانگذاریش تا بامروز «تک ملیتی» با قو مهای گوناگونی (۹۷٪ از آنان ایرانی نژادند، با آنکه برخی، همچون هم میهنان آذربایجانی که زبان شان غیر ایرانیست ولی ایرانی نژادند)، با یک تاریخ، هویت و فرهنگ مشترک در آن زندگی کرده – و خواهند کرد. همچنین معنی واژه «ایران»، یعنی «سرزمین ِ ایرانیان» است و از آن همه ایرانیان می باشد؛ از «آذربایجانی، بلوچ، تالشی، ترکمن، سیستانی گرفته تا عربزبان، فارس زبان، قشقایی، کُرد، گیلکی، لُر و غیره»!‌

در مورد آنکه، چه کسی یا کسانی صاحب این مملکت هستند: هروجب از این آب و خاک، متعلق نه به انیران ! بلکه ایرانیان امروز و میلیون ها ایرانی نسل های آینده است، ولی «هیچ کدام از ما صاحب این آب و خاک نیستم»، بلکه «یکایک ما سرایدار، نگهبان و مستاجر این آب و خاکیم»، و این وظیفه را بردوش داریم تا از آن، با جان و خون و هستی خود دفاع کرده و به نسل های آینده واگذار کنیم — که آنها هم بنوبه خود به نسل های بعدی واگذار خواهند کرد!

باری، پیامی به این عده: «در دیزی باز است، حیای گربه کجا رفته است؟»، که اگر خود را «ایرانی» نمی دانی، بنابرین یک میهمان و بیگانه هستی – که هر مهمانی بایستی روزی خانه ی صاحبخانه را ترک گفته به خانه و سرزمین اصلیش بازگردد؛ بویژه آنکه اگر میهمان آن چنان بیشرم، پر رو و گستاخ باشد که پا را از گلیم خود فراتر گذاشته و سودای دست گذاری و دستیازی برروی مُلک و خاک و آب صاحب خانه را در سر پرورانده و ادعای احقاق حقوق و صاحب خانگی کند!