Skip to main content

در دوران ملی شدن صنایع نفت

در دوران ملی شدن صنایع نفت
حسن جداری

در دوران ملی شدن صنایع نفت در ایران ،شور و شوق مبارزه علیه شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت استعماری بریتانیا، سرتاسر کشور را فرا گرفته بود. دکتر مصدق که در راس این مبارزات رهائی بخش قرار داشت، به خاطر پایداری و مقاومتش در مقابله با قدرت های غارتگر استعماری از محبوبیت بسزائی در بین توده های محروم و زحمتکش ، برخوردار بود. این شخصیت ملی، در دوران پر تلاطم 28 ماه نخست وزیریش، با شرکت در دادگاه های بین المللی ، فجایع و غارتگریهای دولت بریتانیا را در ایران فاش و برملا ساخته و از حقانیت توده های زحمتکش این کشور اسیر و دربند در ملی ساختن صنایع نفت، دفاع جانانه به عمل آورد. دولت انگلیس که از ملی شدن نفت در ایران سخت به وحشت افتاده بود، با توسل به انواع دسایس و توطئه گریها زمینه را برای ساقط کردن دولت ملی مصدق، فراهم ساخت. در این توطئه گریهای استعماری

علیه ملی شدن نفت و حکومت دکتر مصدق، دربار پهلوی که با هزار رشته به انگلستان وابستگی داشت، نقش فعالی بر عهده داشت. وقتی در اواخر تیر ماه 1331، شاه ، به دستور امپریالیست های امریکا و انگلیس، احمد قوام را به جای مصدق به نخست وزیری بر گماشت و مجلس دست نشانده که لانه جاسوسان شرکت نفت سابق بود، به نخست وزیری این نوکر پیر استعمار و قاتل کلنل پسیان رای داد، مردم در تهران و شهرستانها یکسره بپا خاسته و خواستار برگشت دکتر مصدق به نخست وزیری شدند . مبارزات خونین توده ها که منجر به کشته شدن ده ها تن در تهران گردید، قوام خائن را مجبور به استعفا کرده و توطئه دربار پهلوی را در خلع مصدق از نخست وزیری ، نقش بر آب ساخت . دربار پهلوی که در نتیجه قیام دلیرانه توده های زحمتکش در 30 تیر، شکست سختی را متحمل شده بود، دست از دشمنی با جنبش ملی شدن نفت و رهبر مبارزات ضد استعماری بر نداشته و با حادثه آفرینی در روز 9 اسفند 1331، تظاهرات ارتجاعی را ظاهرا به منظور جلوگیری از مسافرت شاه به خارج و در حقیقت امر جهت کشتن دکتر مصدق، به راه انداخت . گرچه این توطئه هم با شکست مواجه شد اما توطئه های شاه و دربار پهلوی علیه حکومت مصدق همچنان ادامه داشت . وقتی دولتهای امریکا و انگلیس فهمیدند که مصدق اهل سازش نیست و دست از مبارزه و مقاومت بر نمیدارد، برای سرنگونی حکومت وی در صدد انجام کودتا بر آمدند. در توطئه ننگین سازمانهای جاسوسی امریکا و انگلیس برای سرنگون ساختن دولت مصدق، دربار پهلوی سخت فعال بود . اشرف پهلوی که از ایران رانده شده بود ، پنهانی به تهران آمد و شاه ضعیف النفس را برای شرکت فعال در کودتا تشویق کرد . کودتای 28 مرداد، یک اقدام ارتجاعی امپریالیستی بود که با دولار های امریکا، با شرکت فعال سازمانهای جاسوسی سیا و انگلیس و به دست اراذل و اوباش از قبیل شعبان بی مخ و دربار تبه کار پهلوی و دیگر عمال و دست نشانده های استعمار ، انجام یافته و منجر به سرنگونی حکومت ملی مصدق گردید. شاه فراری که با شرکت در کودتا خشم عمومسی را متوجه خود ساخته بود ، به دنبال کودتا به ایران بر گشته و به دست قدرتهای توسعه طلب امپریالیستی، تاج و تخت از دست رفته را دوباره به دست آورد! از سال 1332 تا انقلاب بهمن 1357، شاه به مثابه یک دیکتاتور دست نشانده بیگانه در نهایت استبداد و خود کامگی حکومت کرد و آزادیهای دموکراتیک را زیر پا لگدکوب ساخت. در کودتای 28 مرداد، آیت اله کاشانی که در آغاز ملی شدن نفت به منظور برقراری حکومتی اسلامی خود را طرفدار نهضت مل نشان میداد، در دوران حساس پس از حوادث سی تیر 1331 به مخالفت با دولت دکتر مصدق بر خاسته و علیه حکومت ملی، وارد عمل گردید. در تضعیف حکومت مصدق، اقدامات خائنانه کاشانی و دیگر دشمنان رهائی توده های زحمتکش از قبیل حسین ملی ، دکر بقائی و حائری زاده، بی تاثیر نبودند. کاشانی در کودتای ننگین 28 مرداد 1332 عملا در طرف امپریالیست ها و در صف دربار پهلوی قرار داشت. اینک از حوادث تاریخی ملی شدن نفت،بیش از 60 سال میگذرد ، پس از گذشت این مدت نسیته طولانی، هنوز هم خاطره مبارزات توده های زحمتکش در جهت رهائی از چنگ استعمار و فداکاریهای شخصیت های ترقی خواه نظیر دکتر مصدق و دکتر حسین فاطمی از خاطر ها زدوده نشده است. مرتجعین نمی توانند با تلاش های ارتجاعی، تاریخ واقعی را وارونه نشان دهند. تاریخ واقعی معاصر ایران نشان میدهد که شاه و دربار پهلوی دست در دست ارتجاع مذهبی در شکست جنبش رهائی بخش توده های زحمتکش در شصت و اندی سال پیش، نقشی کاملا ارتجاعی داشتند.