Skip to main content

آلترناتیوسازی

آلترناتیوسازی
آ. ائلیار

آلترناتیوسازی
با احترام به دیدگاه یادگار صمد و بهروز،
فکر میکنم به بهانه ی حاکمیت فاشیستهای اسلامی میخواهند روی سیاه دیکتاتوری شاه را سفید جلوه دهند و در این رابطه ساواک را تطهیر می کنند. تا در شرایط خلاء قدرت اگرشد بار دیگر دیکتاتوری سلطنت را حاکم کنند.

مطرح کردن ساواک و سلطنت طلبان، و حمله به مبارزان در این رابطه معنی میدهد.زندانیان سیاسی واقف اند که اوراق بازجویی ها، داستانسرایی شکنجه گران، فاقد سندیت اند.چون اساس کار زندانی فریب بازجو بوده، وشکنجه گر نیز قسم خورده که دروغ بگوید. بنابرین تنها به سخنی میتوان استناد کرد که زندانی در شرایط آزاد با میل خود،صادقانه و با شواهد مطرح میکند.
دید کلی مقاله که بعد از نشان دادن نادرستیها،عدم اعتماد به سخن این ساواکی قسم خورده را پیشنهاد میکند درست است.
ممنون از پاسخ اسطوره ی آذربایجان، یاور همه ی زحمتکشان و تبعیض دیدگان، رفیق اشرف دهقانی.

دست بردن به اسلحه
انسان تحت تأثیر «شرایط و ایده های دوران» خود است.
شرایط ِدیکتاتوری- استثماری-تبعیض- وابستگی به خارج ، عدم آزادی های سیاسی، و غیره ، مهمتر عقب ماندگی همه جانبه ی جهان سومی، باعث جان به لب رسیدن جوانان و تحمیل اسلحه به آنان شد-با وجود ایده ی جهانی « اقدام مسلحانه» ؛ مبنی بر اینکه رفع حکومت دیکتاتوری باز زور اسلحه ممکن است. و امکان تغییر از راه مسالمت وجود ندارد.
این شرایط و ایده موجب دست بردن به اسلحه شد.
از فکر اسلحه تا 57، تقریبا ، حداقل ، کم و بیش ده سال طول کشید . 57 نشان داد تشخیص فنومنهای «جان به لب رسیدن» ، و اینکه «حکومت مشخص موجود» تنها با زور «همه ی ستمکشان» کنار میرود، درست بود.
و اینکه « پیشاهنگ این زور» جوانان باشند باز درش حرفی نیست. حرف اینجاست که پیشاهنگی از راه اسلحه می بود یا از طریق « مبارزه ی سیاسی-مخفی»؟
عامل «جان به لب رسیدن»، نگذاشت « پیشاهنگی صبورانه » از طریق « مبارزه ی سیاسی-مخفی» جریان یابد تا « زور جمعی توده ها» برسد. که 57 داشت میرسید. اگر چنین میشد «تلفات کمتر» بود.
پیشاهنگی با اسلحه اثرات مثبت و منفی در جامعه داشت. از یکسو بهترین جوانان فدا شدند-از سوی دیگر مردم را به اندازه ی نیروی خود « برانگیختند»، علیه حکومت.
فکر میکنم بدون اسلحه ی جوان نیز 57 از راه میرسید. و تلفات کمتر میشد.
این است که اکنون در دیکتاتوری فاشیستی اسلامی « عمدتا مبارزه ی سیاسی صبورانه » جریان دارد تا « زور توده ها» از راه برسد. و رسیدن یا نرسیدن آن به اسلحه مربوط نیست. اسلحه میتواند باز تأثیرات منفی-مثبت خود را داشته باشد. ولی اینجا جان به لب رسیدن عملا طبق شرایط عینی از راه مبارزه ی سیاسی جریان دارد.
----

انقلاب 57 ساخت نیروهای سیاسی نبود.

بل ساخت خود دیکتاتوری شاه بود. عدم انقلاب وقتی ممکن میشد که درهای دموکراسی از دهها پیش باز میشد. مشکلات رفع میشد و دیگر به انفجار نمیرسید. انقلاب کار این سازمان و آن سازمان نیست. آدمها و گروه ها تنها می توانند در آن شرکت کنند. مثل شرکت و شنای ماهی در آب. شرایط را حکومتها با دیکتاتوری خود برای انقلاب به وجود میاورند. گروهها از این یا آن راه در انقلاب شرکت میکنند. ولی انقلاب را پدید نمیاورند. اگر دموکراسی درستی باشد سازمانها عمدتا در آن شرکت میکنند.

عامل روی کار آمدن حکومت فاشیستی اسلامی

گروهها و سازمانهای سیاسی اسلامیان را روی کار نیاورند .
عقب ماندگی جهان سومی جامعه : 70 در صد بیسواد- خرافاتی- در فقر و بدبختی- عدم سازمانهای سیاسی رشد یابنده در دموکراسی- تشکلهای وسیع مذهبی، حمایت غرب از مذهب در جنگ سرد در مقابل همسایه ی شمالی از ترس نیروهای چپ؛
موجب کشیده شدن اکثریت مردم به دنبال خمینی شد.
وقتی نیروی های خارج از دسته ی خمینی چنین دیدند خواستند همه در قدرت شریک داشته باشند- وجود همدیگر را بپذیرند- ولی دسته ی خمینی با نیروی عظیمی که داشت، قدرت را تنها برای خود خواست و بقیه را درهم شکست.