Skip to main content

این روزها، کم نیستند کسانی

این روزها، کم نیستند کسانی
Anonymous

این روزها، کم نیستند کسانی نظیر رستگار که آشکارا وظیفه ننگین دفاع از ساواک را به عهده گرفته و در نهایت گستاخی، سازمان چریک های فدائی خلق و دیگر گرایش های مترقی و انقلابی را که در شرایط بدترین ترور و اختناق، در نهایت از جان گذشتگی علیه رژِم وابسته و ارتجاعی شاه مبارزه میکردند، مورد حمله قرار میدهند. در دوران تسلط رژیم شاه یر سرنوشت کشور، عمال ساواک ، مبارزین و آزادیخواهان را برای گرفتن اقرار و وادار کردن به تسلیم و سازش، به بیرحمانه ترین وجهی شکنجه کرده و از ارتکاب بدترین جنایات و تبه کاریها در حق فرزندان دلیر خلق، خود داری نمی کردند. در آن دوران ترور و اختناق، زندانها همیشه پر از زندانیان سیاسی بود و آزادیهای دموکراتیک ، زیر پا لگدکوب میشدند. رژیم شاه که در 28 مرداد 1332، توسط کودتای سیا، سازمان جاسوسی آمریکا، به توده های زحمتکش ایران

تحمیل شده بود، دشمن بی امان آزادی و دموکراسی بود. در زمان سلطه رژیم شاه، در حاتی که شخص شاه ، دربار پهلوی، کاسه لیسان دور و بر دربار و سرمایه داران داخلی و خارجی، ثروت های کشور را به غارت میبردند، کارگران و تود ه های محروم و زحمتکش، درفقر و فلاکت و بی خانمانی زندگی کرده، به نان شب محتاج بودند. تاریخ گذشته نه چندان دور را کسی نمی تواند با توسل به جعل و دروغ ، وارونه نشان دهد. این واقعیت که 37 سال است رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، ایران را به جهنم سوزانی برای ساکنین آن مبدل کرده است، سبب آن نمیشود که مبارزین و انسانهای ترقی خواه، حوادث سیاسی گذشته و جنایات و سیاهکاریهای دوران تسلط 57 ساله خاندان پهلوی را فراموش کنند. غارتگری و ثروت اندوزی شاهان خاندان پهلوی، حد و حصری نداشت. رضا شاه که به دست انگلیسی ها طی کودتائی بر شئون کشور مسلط شد، 20 سال تمام در نهایت استبداد وخود کامگی، حکومت کرد . وقتی این میر پنج قزاق به قدرت رسید، آهی در بساط نداشت ، اما زمانی که در شهریور 1320 مجبور به استعفا و ترک کشور گردید، غیر از ثروت و اندوخته بیحسابی که در بانک های خارجی داشت، مالک دو هزار پارچه از آبادترین دهات ایران بود! دردوران حکومت شاه ، تجمل پرستی ،ثروت اندوزی و سیاهکاریهای شاه و درباریان، پایان نا پذیر بود. بین کودتای ننگین 28 مرداد و انقلاب بهمن 1357، 25 سال فاصله بود. در تمام این مدت، هیات حاکمه دزد و طماع، بیدریغ هستی توده های زحمتکش و در آمد سرشار حاصله از فروش نفت را غارت میکرد ووابستگی کشور به امپریالیست ها و بطور عمده به امپریالیسم آمریکا هر روز بیشتر میشد. نتیجه این وابستگی، چیزی جز به تاراج رفتن در آمد نفت و فقر وفلاکت و بی خانمانی کارگران و توده های زحمتکش نبود. در این مدت 25 سال، رژیم بارها مبارزات کارگران را که از حق فعالیت آزاد سیاسی و اقتصادی محروم بودند، مورد یورش قرار داده و ارتش ارتجاعی برای سرکوب مبارزات دانشجویان به دانشگاه ها یورش برد. در این شرایط تشدید ترور ارتجاعی در کشور، درحالی که سازمانهای سیاسی سازشکار، راه مدارا و مماشات با رژِیم را در پیش گرفته و شعار هائی نظیر شاه باید سلطنت کند نه حکومت را مطرح میساختند و برخی ها آشکارا به ستایش از منویات " ترقی خواهانه" رژیم پرداخته بودند، چریکهای فدائی و مجاهدین، خط مشی قهر انقلابی در مقابله با رژیم تا دندان مسلح را ترویح و تبلیغ کرده، اسلحه در کف، به صف مبارزه علیه رژِیم شاه پیوستند.آنها در نهایت فداکاری و تسلیم ناپذیری به دفاع از خواست های بحق توده های زحمتکش بر خاسته و در راه آرمانهای والای خود، از هیچ فداکاری دریغ نداشتند. آنها در نهایت رزمندگی در بیدادگاه های شاه از آرمانهای والای توده ها دفاع کرده و تحت بیرحمانه ترین شکنجه ها تسلیم ارتجاع نشدند. بهمین جهت است که مبارزین چریک و مجاهدینی که اسلحه در کف علیه رژیم شاه می جنگیدند، هنوز هم این همه در بین مردم، محبوبیت دارند. فحاشی های عمال ساواک و عناصری نظیر رستگار، تنها و تنها ماهیت ارتجاعی رژِیم شاه را هر چه بیشتر در معرض دید توده ها قرار داده و اهمیت کار سترگی را که مبارزین چریک و مجاهد در آن زمان انجام میدادند، نشان میدهد. در اوضاع و احوال کنونی که رژیم جمهوری اسلامی را بحرانهای لاینحل سیاسی واقتصادی احاطه کرده است، در شرایطی که استبداد قرون وسطائی بر کشور حاکم بوده و رژیم آژادیکش، کوچک ترین فریاد آزادی خواهی و اعتراض را با شلاق و زندان وشکنجه واعدام، پاسخ میدهد، کارگران و توده های میلیونی محروم و زحمتکش ایران تنها با توسل به قهر انقلابی، قادرند به عمر ننگین رژِیم کشتار و جنایت، خاتمه دهند. راه دیگری وجود ندارد.