1- ترکی ، زبان است ، لهجه نیست.
لهجه ی شخص با زبان فرد یکی نیست.
------
بله ما در زبان ترکی خود لهجه های مختلف داریم ازجمله : لهجه ی اردبیل-تبریز-اورمیه و...
همانطور که در فارسی: لهجه ی تهرانی ، شیرازی، کرمانی و غیره هست.
گروهای اجتماعی ، گویش مخصوص به خود نیز دارند. تاجرها ، جوانان، و...
گویش آرگو و مانند اینها .
آدمها طرز گویش مخصوص به خود هم دارند-حداقل در مورد برخی کلمات و نامها.
یکی فاطمه را فاطی گوید، ابراهیم را « ابی»، محمد را ممی . و..
یا مثل من اسلواکی را « لاواکی- یا مخفف، لواکی»
کوتاه کردن کلملت و نامها و یا به کاربردن اصطلاحات شخصی و گویشی فردی، در دیگر زبانها هم هست.
یکی در زبان ترکی ، به لهجه محل خود، و به طرز گویش شخصی خود : فاطمه را فاتوش،
محمد را ممد، رحیم را « ایره حیم» ، ...گوید.
تغییر نامها ، پیش خود، رفتار معروفی ست.
------
همین « فرهنگ مسالمت آمیز حل مسئله جدایی » ست.
3- آآنچه لازم است از کشور مورد بحث آموخت، همین « فرهنگ دیالوگ» دوستانه و محترمانه است.
متاسفانه جملات برخی کامنتها در این دایره نمی گنجد.
4- جمله ی « "لواکی" را می توانید در گلوی خود نگه دارید.»
نشان میدهد که نویسنده ، طرز حرف زدن در دیالوگ محترمانه را هنوز بلد نیست. فقط بلد است صدای دیگری را در گلو خفه کند و آزادیش را بگیرد.
چه کند. باید چماق کشی و دیکتاتوری خود را یکجوری نشان دهد.
5-بله در مقالاتم دیکتاتوری شاه را نقد کرده ام. و در جای خود بازهم به شدت نقد خواهم کرد.
کسی مشکلی دارد بفرمایید.