Skip to main content

آ.ائلیار گرامی سلام؛

آ.ائلیار گرامی سلام؛
بهنام چنگائی

آ.ائلیار گرامی سلام؛
دوست گرانقدرم در بخشی از پانوس بالا چنین نوشته ای:

شعار استقلال یا جدایی - زود رس- حالا غیر عملی و تفرقه انگیز است و جنبش آذربایجان را از حمایت محروم کرده. طرح استقلال بعد از رفع حکومت اسلامی ست. نه حالا.

گمان ندارم که می دانی که من به وجود چهره های زشت ستم ملی و مذهبی و ... دیگر سرکوب های فرهنگی و تاریخی و ریشه ای حاکمیت های خودکامه ی شاهی و شیخی باور دارم و بارها همصدای ِدادخواهی های ملیت ها بوده و خواسته های واقعی آنها را برتابانده و یا خود متعهدانه و مسئولانه همه را برتابیده ام.

بنا بر این من مدافع یکپارچگی و چاره یابی های چگونگی کنارگذاردن هرگونه ستم ملی و زدون نابرابری های بدخیم و موجود در اعماق جامعه بشدت طبقاتی، نابرابر و همزمان استبدادزده ی شیعی در کشور رنگین کمانی مان بوده و می باشم.

و البته همانگونه که توامان، هرگز مشوق دشمنی، جدائی و پراکندگی ملیت های نسبتا همدرد و زیر شلاق بهره کشی های کمرشکن انسان از انسانِ خودمان نبوده و نیستم؛ و در ساده ترین راه چاره، برای پیروزی نهائی بر دشمن مشترک، و مصیبت های همگانی، من اهرم اراده سیاسی غیرمتمرکز، دخالت مستقیم اراده ی ملت ها بر سرنوشت خویش، و ناگزیر دست یابی به متد و شیوه ای از فدرالیسم، و آنهم خوانا با فرهنگ گوناگونی خودمان را بهترین ساختار ممکن و موفق می دانم. فدرالیسمی که ظرفی برای همه ی ظرف ها باشد، او می تواند ما و سرکوب شدگی همگی های مان را با همبستگی انسانی و فراملی و طبقاتی متحد سازد و درخواست های کهنه و بحق ملی ِ ملیت ها را به خود ملت ها و اراده ی مستقل خود آنها بسپارد تا دخالت مستقیم و پاسخگوئی آنها را نیز عملا به میدان اصلی مبارزه علیه نابرابری ها بکشاند و توده های اجتماعی را رسما فعال کند.

راهکار اصولی و طبقاتی ایکه هیچکدام از ملیت های ما هرگز تاکنون شناخت اندک، و یا درستی از آن نداشته، و فرصتِ تجربه ی زنده و سازنده ای از آنرا در سیاستِ اجتماعی در نیافته است! پس، راهنمای امروز ما در کشف این پدیده است.

یک روند مستقل فرهنگی ـ تاریخی، و مهمتر از آن فراملی و ایرانی که بخواهد در پی یافتن چسانی این فدرالیسم، و در همان آغاز همه ی ملیت ها را یکسان دعوت به همفکری کند و شیوه ی کار اراده ی خودمدیریتی سراسری ملیت را توسط خواست تک تک آنها روشن سازد؛ و نه چند روشنفکر جدا از مردم! تا مگر منافع فرهنگی و ملی آنها به یاری خودشان تأمین و تضمین شوند.

همه ما می باید آن چگونگی ناشناخته و لازم را جستجو کنیم و در این راه شایسته است خود مقوله فدرالیسم را بجای تابوئیزه کردن به بحث انتقادی و همگانی و جاری در چشم انداز امروز توده ها و نیروی کار ملیت ها که درد و درمان مشترک دارند بگذاریم.

و تنها آنگاه می توانیم سازگاری های موجود رنج طبقاتی خود را در طبق اجتماعی ـ سیاسی ـ اقتصادی یکدست کنیم و برتریجوئی بهره کشان را از یکسو و از سوی دیگر روش های تنگ نظرانه و دشمنی افکنانه، که مخل منافع ملیت هاست را با هم شناخته و مغلوب اراده ی رنگین، اما مستقل خود در سراسر کشور کنیم.

وسپس چنانچه فدرالیسم ما ناتوان از پاسخگوئی ِبرابر برای همه ی ملیت ها باشد، ناچار و آنگاه، راه جدائی و استقلال امری طبیعی و اجتناب ناپذیر برای همه خواهد بود و به باور من هیچ قدرتی حق ندارد با زور اسلحه ملتی از ملیت های ایران را بسان شاه و شیخ مجبور به تمکین در برابر تمامیتخواهی های این یا آن کند.

پس آ.ائلیار گرامی! این جمله های زیر می باید با هوشیاری بیشتر طرخ و در گردونه رودرروئی های هرآن ما با دشمنانمان برگزیده شود.


!: شعار استقلال یا جدایی - زود رس- حالا غیر عملی و تفرقه انگیز است!

مفهوم این جمله این است که در هر حالت استقلال و جدائی در برنامه شما هست! یا نه؟

2: و جنبش آذربایجان را از حمایت محروم کرده.

این دیدگاه درهمین آغاز خودمحور است و مصالح جمع را ندید می گیرد؛ در حالی که هدف می باید کلان و مشترک پیش رود تا موانع قطعی را با همبستگی پشت سر نهد.

3: و طرح استقلال بعد از رفع حکومت اسلامی ست. نه حالا.

و عملا هم در اینجا به اصل خواسته که همان هدف استقلال باشد، دوباره تکید می شود. و این می تواندشوینست ها و راسیست ها را به مقابله ی کور و کشتار آمال خودمدیریتی تشویق کند.

دوست عزیزم آ.ائلیار اگر تندروی ناخواسته ای داشته و کرده باشم پیشاپیش از تو گرانقدر صمیمانه پوزش می خواهم.