Skip to main content

در مقاله خواستم نشان دهم

در مقاله خواستم نشان دهم
آ. ائلیار

در مقاله خواستم نشان دهم تبعیض، هم تبعیض گر و هم تبعیض دیده را دچار بیگانگی و همینطور از خود بیگانگی میکند. تبعیض یکی از پارامترهاست. قیود طبقاتی و مذهبی و دیگر قیودها در عرصه های مختلف پارامترهای دیگر اند. که در ایجاد فنومن مذکور عمل میکنند. روشن است که رفع تبعیض یکی از مشکلات است. و نه همه ی آنها.
خواستم نشان دهم چرا تبعیض دیده با ایران بیگانگی دارد. تبعیضگر چرا با ایران و تبعیض دیده و با خود بیگانه است.
در حالیکه « دچار بت پرستی ها» ست.
تا بدانیم چه به چیست. شاید برخورد عاقلانه تری به ذهن کسی رسید.
تبعیض دیده با « خود شناسی درست خویش»، با مبارزه ی خود اسارتش را کاهش میدهد-برعکس تبعیضگر با مقاومت خود هرچه بیشتر در اسارت خویش فرو میرود. تفاوت چنین است.

در مورد هویت، فرد هر طور دوست داشت میتواند به شناخت آن نایل آید. اما یک نیروی سیاسی نمی تواند هرطور دلش خواست رفتار کند. نیروی سیاسی مجبور است با توجه به شرایط استراتژی-تاکتیک خود را معین کند و بر اساس آن پیشرود. حتی در مورد هویت. وگرنه هزینه ی کجروی را می پردازد.

رهایی از تبعیض، بستگی به این دارد که چه راهی ممکن و عملی باشد. دو نیروی تبعیضگر وجود دارد - حکومتی-غیر حکومتی. و در اعمال تبعیض جان در یک قالب اند.
شکست حکومتی- خنثی سازی غیر حکومتی؛ توسط همه و همه ی نیروهای رفع تبعیض جامعه ی ایران.
اندیشه ی من است.

نیروی آذربایجان به تنهایی، یا نیروی هر مردمی به تنهایی، از عهده ی پیروزی بر نمیاید.
اکثریت همه ی مردمان تحت تبعیض را نیز نمی توان بسیج کرد. غیر عملی ست.
با بسیج نیروی« اندک تبعیض دیدگان» نیز شکست حتمی ست.

بنابرین عملا راه حل چنین است: خنثی سازی نیروی غیر حکومتی -شکست حکومتی- ؛ توسط همه و همه ی نیروهای رفع تبعیض جامعه ی ایران.
این یعنی تغییر استزاتژی راه طی شده.
با تغییر استراتژی و اتخاذ دیدگاه نوین میتوان اتحاد ها برقرار کرد و تبعیضگران غیر حکومتی را خنثی نمود. و با نیروی حکومت تصفیه حساب کرد.
----------
ولی اندیشه ها در حدی نیست که راه طی شده را نقد کرده و استراتژی را تغییر دهد.
عملا « زمان و جریان خودبخوی» ادامه خواهد یافت.
--------
چماق کشان تبعیضگران کارشان است که همه جا فالانژ بازی راه بیاندازند. این خصلت جدایی ناپذیر آنهاست. اینان مثل راسیستهای اروپایی کم و بیش همیشه خواهند بود.
شکست و خنثی سازی نسبی اینان تنها با با شکست نیروی حکومت و خنثی سازی تبعیضگران غیر حکومتی، ممکن است.
------
تبعیضگران با ایده لوژی شونیستی خود همه جا « دیوار و تقسیمبندی» ایجاد کرده اند. کار خود را به دیگری نسبت میدهند. ابراهیم گلستان نویسنده ی بزرگشان نیز فریاد میزند باز تحت ستمان مضاعف را مقصر میدانند: « و این زبان «ترکی» هست ...اما همان زبان را «لهجه» می خوانیم.
«می گوییم لهجه محلی آذری». اما این لهجه محلی در فارس هم هست. و بعد با کمال پررویی می خواهی همچنان با تو یکی باشد. بعد هم قیقاج می زنی،...حالا بگو که این زبان ترکی چند صد سالی بعد از او رسید به گنجه یا تبریز... دست وردار از این نارو. دست ورداریم از این فریب به خود دادن. تقسیم بندی جغرافیایی، زبانی، خونی، نژادی را بریز دور. ..»

نه اینان ماهیتشان چنین است و هرگز دست ورنمیدارند. و تبعیض دیدگان این را خوب میدانند.
اینها را باید خنثی کرد و شکست داد. با اتحاد همه انسانهای مترقی.