Skip to main content

انتخاب داوطلبانه یعنی کاهش

انتخاب داوطلبانه یعنی کاهش
آ. ائلیار

انتخاب داوطلبانه یعنی کاهش بیگانگی

انتخاب داوطلبانه به چه معنی ست و رابطه آن با حق تعیین سرنوشت چیست؟
انتخاب داوطلبانه رعایت حق انتخاب آزاد فرد و جمع است . بدون اینکه از پیش برایش راه و تکلیفی تعیین کنیم. رعایت میل آزاد انسان است. که هدفش را خودش انتخاب کند.
در حقیقت، امر انتخاب داوطلبانه، همان رعایت حق تعیین سرنوشت است بدون اینکه برای آن قیدی تعیین کنیم.
اما حق تعیین سرنوشت همیشه به معنای حق انتخاب داوطلبانه نبوده است:
وقتی لنین و مارکسیست های روسیه مفهوم حق تعیین سرنوشت را « در چهارچوب و در داخل امپراطوری تزاری، بدون قبول حق جدا شدن یک خلق ، پذیرفتند و آنرا " حق تعیین سرنوشت تا حد جدایی- یعنی خلقی حق جدایی ندارد- عنوان کردند، و عملا با نیروی نظامی جلو جداشدن برخی خلقها را گرفتند» انتخاب داوطلبانه از میان برخاست.

عدم جدایی بند و قید و اجباری بود که برای حق تعیین سرنوشت گذاشتند.
وقتی حق تعیین سرنوشت را برای انتخاب، بین جداشدن و نداشتن، با میل آزاد و داوطلبانه درک میکنیم، همان مفهوم انتخاب داوطلبانه و آزاذ را میدهد.
تصمیم برای اتحاد یا عدم اتحاد ، به صورت داوطلبانه، به معنی حق تعیین سرنوشت حتی برای جدایی ،ست.
در هر دو مفهوم فرد میتواند انتخاب کند با دیگران زندگی مشترک داشته باشد یا نداشته باشد. در چهارچوب کشور باشد یا نباشد.
اما انتخاب داوطلبانه چه ربطی با مقوله ی بیگانگی دارد؟
گفتیم بیگانگی در حقیقت مجموعه ی بندهایی ست که شخص برای خودش یا دیگری به او ایجاد میکند و فرد اسیر آنها میشود.
وقتی انتخاب شخص آزاد باشد اجبار از بین میرود اراده ی او رها میشود و کاهشی در بندهای مختلف فرد تحقق مییابد.
انتخاب داوطلبانه کاهش بیگانگی ست.
در جایی که ما از پیش - تأکید میشود روی پیش ، شرط میگذاریم « باید یکچارچه باشیم یا- باید جدا و مستقل باشیم» در این حالت انتخاب داوطلبانه را از فرد سلب میکنیم.
شعارهای تنها راه استفلال است
یا تنها راه اتحاد و یکپارچگی ست
در مفهوم بیگانگی هر دو به یک میزان ایجاد بند میکنند و اجباراند. اما در مفهوم « انتخاب آگاهانه و داوطلبانه» چنین باید ها و اجبارهایی وجود ندارد.
شخص میتواند برای خود این یا آن بند را ایجاد کند -این یا آن نظر را نتخاب کند- ولی هنگامیکه که صحبت از جمع میشود ضروریست آزادی و داوطلبانگی را در کار انتخاب، رعایت کنیم و به جمع و خلق بند و اجبار نسازیم.
نیروی سیاسی میتواند انتخاب داوطلبانه را برگزیند-برای جمع- و خودش نیز نظر و راه مشخص خود را داشته باشد. اما از دید
رهایی از بیگانگی، نمی تواند برای خلق « باید و شرط و اجباری» بگذارد. که کاریست خلاف انتخاب داوطلبانه. و حق تعیین سرنوشت حتی برای جدایی.
چنین کار و ایده ای متضاد با مفهوم بیگانگی پیش مارکس است.
در این نوشته من از « ایران یکپارچه و متحد» سخن نگفته ام . از یک « شرایط» حرف زده ام :
« زندگی مشترک خلقها و ملتها داوطلبانه است»
یعنی در شرایطی که « خلقها داوطلبانه بخواهند زندگی مشترک کنند یا حتی نکنند»- میتوان تبعیض را رفع کرد و در پی برابری بود.
به این معناست که گاهش بیگانگی -در حالتی که مردمان بدون اجبار بخواهند کنار هم باشند -میتواند صورت گیرد.
من « انتخاب با میل» را مطرح کرده ام . در شرایط چنین« انتخاب آگانه ای» میتوان قدم برای رفع تبعیض برداشت.
و بیگانگی را در صورت موفقیت کاهش داد. این ایده ی من است. و ربطی به ایران یکپاره ندارد. چون ممکن است خلقهایی انتخاب کنند جدا شوند. پس آنچه برای من مهم است تنهاوضع« انتخاب داوطلبانه» میباشد.
من میخواهم بیگانگی را در یک «وضع آزاد» کاهش دهم . این مسئله ربطی به ایده ی « ایران یکپارچه» ندارد. اصلا طرح این را درست نمیدانم تا چه رسد به اینکه بخواهم در آن بیگانگی حل یا کاهش دهم.
طرح این ایده نیاز به حفظ یکپارچگی دارد، و اجبار می طلبد. این اندیشه ی من نیست. و ربطی به مقوله ی بیگانگی مارکس هم ندارد.