Skip to main content

احد دهناری عزیز، در این مقاله

احد دهناری عزیز، در این مقاله
آ. ائلیار

احد دهناری عزیز، در این مقاله کوشیده جاده ی اندیشه ی نسل دگرگونی را ترسیم کند.
او بر نکات منفی رویداه، و نکات مثبت مورد توجه قرار نگرفته ، به درستی انگشت گذاشته است.
آیا این مسیر تنها همین منظره را داشت، یا به همراه مناظر دیگری هم بود؟

« ...عشق من ، مردمیكه با همه عقب ماندگیها ‍ و بدیهاىیشان، دوستشان دارم .
آىجان ! ما آدمهاى سعادتمندى هستیم . على رغم این درد ها و رنجها و بدبختیها، ‍ در اقیانوسی از عشقها و دوستیها و محبتها و فداكاریها و پاكیها زندگى میكنیم . ما عاشقان این زندگى هستیم . به كورىِ ظلمت ‍ آنرا چون شرابى گوارا مینوشیم و خواهیم نوشید.گیرم كه نیروى جهل و سیاهى بسیار نیرومندتر از ماست ، گیرم كه در راه ‍ رسیدن به آرزوهاى انسانیمان شكست بخوریم، حتى نابود بشویم، باكى نیست . این عشقها و شورها و شوقها و دوستیها و پاكیها هرگز نابود نخواهند شد. در تاریخ زندگى مردمان این سامان، انسان دوستان و نیكخواهان ، هیچوقت موفق نشده اند به آرزوهایشان جامه عمل بپوشانند، اما هرگز دلهاى فرزندان این مردم ‍ زجردیده از عشق به چنین آرزوهایى تهى نبوده است.
آیجان عزیزم، میشنوى چه میگویم ؟ تكان ‍ بخور مهربانم ! چرا یخزده اى؟ تاب غمت را ندارم... داستان آبجان- آ.ائلیار»

در جاده ی ما تنها تاریکیهایمان نبود، ما سایه-روشنها را درنوردیده ایم.
و آمیخته ای از زشتی و زیبایی ها بودیم.

مطالعه مقاله ی احد عزیز را توصیه میکنم.