جناب ایرانی گرامی، در مقاله
آ. ائلیار
جناب ایرانی گرامی، در مقاله پاسخ پرسش شما به روشنی آمده است.
از جمله در « تفکر مستقل».
این پدیده در دوره ایکه نویسنده از آن سخن میگوید به دو شکل «منفی و مثبت» جریان داشت:یعنی
در یک بخش از فضای فکری، تفکر مستقل تقریبا وجود نداشت ، ولی در بخش دیگر تا جایی که امکانات بود مورد توجه قرار میگرفت.
تفکر مستفل یعنی اینکه فرد « با مغز خود بیاندیشد» و نه با مغز « مذهب- شاهنشاه-مکتبها و احزاب سیاسی.»
اندیشیدن با مغز خود به معنای عدم خظا نیست. اما نشانه ی آنست که فرد شخصاً جهت شناخت جامعه ، و اشیا به « تجربه، آزمایش، بررسی، عدم پیش داوری، و نگاه همه سویه،علاقه دارد و بدان عمل مینماید
. و از همه ی دستاوردهای فرهنگ بشری سود میجوید.
برعکس ،
« تفکر غیر مستقل » برای درک همه چیز « شابلون» درست میکند.
که در بالا آمد.