جناب دهناری گرامی، داشتم نوشته ایی را برای فرستادن روی سایت آماده میکردم که پاسخ شما را در این آن گرفتم.
شما چندین عامل منفی را که در شناخت شما و دیگران نقشی داشته اند نام بردید، که از همه مهمتر نبود استقلال اندیشه و فشار گروهی بود. جناب ائلیار نیز در کامنتی پائینتر نوشته اند که تفکر مستقل یعنی اینکه فرد یا مغزی خود بیاندیشد و اشیاء را به تجربه، آزمایش، بررسی، عدم پیش داوری و نگاه همه سویه بنگرد.
شاید من پرسش خود را بد طرح کردم و برای رفع این دشوار، پرسشم را روشنتر مینویسم.
چرا شما ودیگران و ما استقلال اندیشه ویا اندیشه آزاد نداشتیم و نداریم؟ آیا روش آموزش و پرورش دوره های دبستانی، دبیرستانی و دانشگاهی ما ناتوان بود اندیشه نقاد را به ما بیاموزد؟ یا اینکه از بر کردن دروس، اندیشه نقاد را در این گذار کند کرد؟ آیا نبود نهادهای فرهنگی، اجتماعی و نبود نشست های ادبی،
جناب دهناری گرامی، داشتم
جناب دهناری گرامی، داشتم
Anonymous