Skip to main content

روزهاست که اندام تکیده

روزهاست که اندام تکیده
Anonymous

روزهاست که اندام تکیده جعفرعظیم زاده در برابر چشمانمان آب می شود. دیگر چندان حجمی از جسمش باقی نمانده است جزپوست واستخوانی ورگهای بی خون در شقیقه هایش. از ذهنمان می گذرد که برای چه جان می دهد جعفر؟ آنگاه که از نظر می گذرانیم وقتی که کارگران معدن آق دره را به جرم گرسنگی ومطالبۀ حقوق عقب افتاده شلاق می زنند. هنگامی که کارگران هفت تپه را تارومار می کنند. وقتی معلمین استثمار شده، پس از مدرسه به پادویی ومسافرکشی می روند. وقتی پرستاران باحقوق ناچیز وآقا بالاسرهای متعدد، دوشیفته وسه شیفته، زیربار کارسخت وزیان آور جان می کنند. وقتی دادخواهان صنفی را با تهمت وبهتان اقدام علیه امنیت ملی روانۀ زندان می کنند، وقتی بسیاری ازبیکاران حاضر می شوند تا با نصف حداقل حقوق هم کارکنند، اما بازهم نانی نمی یابند ودر شرایط هزاران دردهای جانکاه از قبیل کودکان کار وخیابان وکاهش شدید سن فحشاء واعتیاد

دیگر درک اینکه که چرا و چگونه جعفر تصمیم می گیرد جان بر سر پیمان خود نهد مشکل نیست. آری آنگاه که تجمع بیکاران بهبهان با کشتار به خون آغشته می شود وآنگاه که جوانان مردم را از خانه ها ومراسم مهمانی بدر آورده ودرجا شلاق می زنند، ودر چنین ایامی که سازمان جهانی کار ILO هرساله به جای نمایندگان واقعی کارگران ایران، نمایندگان رژیم جور وجنایت را به اجلاس راه می دهند وهنگامی که سردمداران جهانی به مصیبتهای یک خلق جریحه دار شده ودر زنجیر، وقعی نمی نهند وبا جانیان حاکم بر ایران به مراوده ومعامله می نشینند، هروجدان بیداری می فهمد که نمی توان به تماشا نشست وپست زیست، این جاست که لختی درنگ می کنیم ودر دعوت کردن جعفر عظیم زاده به خاتمۀ اعتصاب غذا تردید می کنیم وبا خود می گوییم ما که عرضه اش را نداریم، پس لااقل از سر راه اوبه کنار برویم ومزاحم او نشویم.
مسئولیت جان فعال کارگری شریف و فداکار آقای جعفرعظیم زاده، متوجۀ سران رژیم ضدکارگری جمهوری اسلامی می باشد.
پیروز باد مبارزات کارگران ایران
گرامی باد یاد شاهرخ زمانی
مرگ بر رژیم ضدکارگری وجنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی
زنده باد خلق قهرمان ایران