Skip to main content

سلام

سلام
Anonymous

سلام
قبل از هر چیز از آقای سامع و این سایت که اولین باریه که بهش سر میزنم بابت این مطلب تشکر می کنم. احترام خاصی برای ایشان به عنوان یک مبارز کهنه کار مارکسیست قایلم و بنظرم مثل همیشه از مطالبشون میشه صداقت ادعای کسی رو دریافت که اولویت اولش مردمن. شاخصم همیشه روحیه همبستگی است.
به عنوان کسی که تو تهران زندگی میکنه ضرورت دو کلمه ی مقاومت و همبستگی رو به خوبی لمس کردم. به خوبی می دونیم که اونچه سطح و کیفیت سیاسی بودن فعالیتی رو مشخص میکنه وابسته به سطح و کیفیت خفقان نظام حاکمه. یعنی در دیکتاتوری تمامیت خاه و فاشیسم دینی حاکم مبارزه برای الودگی هوای تهران که در هر جای دنیا یک فعالیت زیست محیطی محسوب میشه، در اینجا راه به " خدشه به امنیت نظام" میبره و اتهامی سیاسی. نتیجه ی منطقی چنین وضعیتی باید میزان همبستگی نیروهای سیاسی پیشرو را تعریف کنه

چرا که بسته به شدت خفقان نظامهای مختلف به کمیت و کیفیت متفاوتی از درک "درد مشترک" خواهیم رسید. اینجاست که با این میزان واقعیت جاری از درک ضرورت هبستگی کلمه شرم برجسته میشه. اما به نظرم شرم بیشتر صحبت کردن یک عنصر مدعی سیاسی با ادبیات مستهجنه. البته اگه از حرفهای خاله پیرزنکانه ی "صد من یه غازی بگذریم" که هیچ شناسه ی منطقی ندارند( ارگومان) طبعن ارزش پاسخ هم. این مقاله اشاره داره که رژیم معادله ی بالا رو خوب درک کرده. چه از نقطه نظر پیشتازی یک عنصر و کمیتش و تشکیلات منسجم موجود. سوال اینجاست آیا نیروی مندعی سیاسی اینون به همون میزان درک کرده؟ جواب این عدم موازنه شرم دیگر و تاسف دیگرو بر می انگیزه. حرف آخر: به عنوان یک فعال هنری سوالم اینه: به نظر شما اگه یکی از دوستان هنری بنده که به اندازه ی شما سواد و بینش سیسی ندارد! نظر ها را بخونه آیا حاصلش عدم توازن بیشتر به نفع رزیم نیست؟ این همان پارادوکس "اپوزوسیون ملا" س!!!