Skip to main content

سیاست چپ:

سیاست چپ:
آ. ائلیار

سیاست چپ:
مهم « نام و اتنیک چپ» نیست، بل، مهم ، مبرم ، اساسی، تعیین کننده، سیاست « فرد یا گروه و سازمان چپ» است.
تعیین کننده ماهیت سیاستی ست که چپ پیش می برد. آیا رهایی بخش است یا اسارت آور؟ به اتنیک ها در حل مشکلشان کمک میکند یا نه؟
مشکل جامعه ی ایران در ارتباط با چپ مسایل «1- استثمار، 2-تبعیض،3- دیکتاتوری، 4-فرهنگ خرافی و عقب مانده ی جهان سومی» است. در همه جای جامعه. بین همه ی ملیتها. گیرم به اشکال گوناگون.
مهم این است که «سیاست چپ» پاسخ درست به این مسایل بدهد.
مشکلات چهارگانه ی مذکور « اول و دوم » ندارند. و«جدا» از همدیگر نیستند. هرکدام اجزاء یک « کل» اند.
چپ به روز، چپ نوین، آن چپی ست که برای « آزادی و برابری و حق انتخاب» انسان جهت بهزیستی، مبارزه می کند ؛ و سیاستی
پیش می برد که در جهت حل مسایل چهارگانه ی اساسی جامعه باشد.

چپ نوین نمی تواند تنها در یک اتنیک به مشکلات توجه کند و در مورد اتنیک دیگر بگوید « به من مربوط» نیست.
مشکلات اساسی چهارگانه ی یاد شده مختص یک اتنیک نیست، در همه ی اتنیکها جاریست. مشکل را نمیتوان دریک نقطه حل کرد.
مشکلات عمومی ست و به همه مربوط است. یعنی « یک مشکل کلی عمومی»ست. حل آن هم تنها از عهده ی « همکاری و همدستی همگانی» برمیاید.

چپ به روز مجبور است مشکل را نه در یک نقطه و اتنیک بل در تمام نکات جامعه ، بین همه ی ملیتها مورد توجه قرار دهد و سیاست عمومی پیش گیرد. از جمله در میان ملیت فارس.
مشکلات چهارگانه در یک اتنیک غیرقابل حل است. به کمک همه ی ملیتها می توان در جهت حل مسایل اقدام نمود.

آنچه اینجا مهم است درک همکاری عمومی ست و دوری از تضاد آفرینی . سیاست حکومت تفرقه بین نیروهای کوشنده است.
حکومت برای جدایی نیروها و لاجرم ضعیف ماندنشان، و شکست شان ، تفرقه را تبلیغ میکند.

چپ آذربایجان نه تنها در جهت حل مشکلات چهارگانه در آذربایجان میکوشد بل در بلوچستان و تهران و ترکمن صحرا و جاهای دیگر نیز میکوشد. این چپ دیدگاه بسته ندارد ، با چشم باز به همه جای جامعه مینگرد. چرا که مشکل جزیی نیست بلکه کلی و عمومی ست. و به کمک همه نیز قابل حل است.

چپی که دیدگاه بسته دارد چپ نیست، او یک سوسیال- ناسیونالیست است. و توان حرکت در جهت حل مسایل چهارگانه را ندارد. او تنها میتواند به سوی ناسیونالیسم افراطی و لاجرم ، فاشیسم خیز بردارد.
او کسی ست که در درگیری با هیولا سرانجام خود به هیولا تبدیل میشود. فاشیست.
که اینهم ناقض حقوق و خواسته های خود و دیگران است.
نقض غرض.

چپ فارسی زبان تهران و شیراز و دیگر جاها وقتی چپ باز و رهایی بخش است که با تبعیض موجود در زندگی من آذربایجانی،
با حق انتخابم جهت بهزیستی، با عدالت اجتماعی مورد نیازم، با برابری خواهی و آزادیم موضع درست داشته باشد و مرا در مبارزه ام تنها نگذارد. چپ آذربایجان هم لازم است در مورد او همین موضع را داشته باشد. اینجاست که مبارزه ی مشترک زاده میشود.
و کاری ست رهایی بخش.