Skip to main content

پان ترکیسم ، یا هر پان دیگری

پان ترکیسم ، یا هر پان دیگری
آ. ائلیار

پان ترکیسم ، یا هر پان دیگری ، چه کهنه و چه نو ، بر پایه ی ناسیونالیسم قرار دارد، و ایده لوژی برده داران نوین است، بر خلاف شعارهایی که جهت بزک خود از دهان دیگران می قاپد، به علت ماهیت ارتجاعی خویش از عهده ی انجام هیچ شعار مترقی و انسانی بر نمیاید. انجام خواسته های انسانی از عهده ی نظریات و نیروهای مترقی برمیاید.
اتحادیه های همکاری و همزیستی ما نند اتحادیه ی اروپا « پان» نیستند و ربطی به مقوله پان ندارند. پانگرایی چه نو باشد و چه کهنه
ایده لوژی خاص خود دارد و با خواسته ها و شعارهای مترقی بیگانه است. داده شدن شعارهای مترقی توسط پانها دلیل بر امکان تحقق آنها توسط پانها نیست. هیتلر هم شعار سوسیالیستی میداد و خود را سوسیالیست و از طرف دیگر ملی می نامید. شعار تنها بزکی بر چهره ی این عجوزه ی آدم خوار است. هیتلرها کهنه و نوین شان همه دارای یک ماهیت اند.

بهتر است جوانان ما بجای جستن ایده لوژی هیتلرهای نوین در اندیشه ی خداحافطی با ایده لوژی هیتلر ها باشند.
گنداب، نو و کهنه اش، هر دو گنداب اند. و بر خلاف بزک شعار هاشان، در خدمت برده کردن و نابودی انسانها و خلقها عمل میکنند. با ریختن چند قطره و چند سطل عطر بر گنداب ماهیت آن تغییر نمی یابد. گلستان با گنداب ماهیتا متضاد است. بهتر است ماهیت آنها را شناخت. ناسیونالیسم یک ایده لوژی ست. ایده لوژی بهره کشان. و قدم اول پانیسم و فاشیسم. با دزدیدن شعارهای مترقی از اینجا و آنجا مثل نازیسم آلمان و فاشیسم ایتالیا و فالانژسم اسپانیا ، این ایده لوژی پانگرایی مترقی نمیشود.
ضرورت دارد کوشش شود ماهیت ایده لوژی ناسیونالیسم و پانیسم ها را بشناسیم و ببینیم با قرض شعارهای مترقی، یک ایده لوژی اسارت بار، نمی تواند تغییر ماهیت دهد.
تنها میتواند چون عجوزه های آدمخور چهره بزک کند.
من متاسفم که جوانان ما بجای نقد ایده لوژیهای اسارت بار بربزک کردن آنها می پردازند .

جنبش آذربایجان یک جنبش حقوقی ست. حقوقی که ضایع شده است. بر اساس نابرابری. حقوق فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و...
مبارزه ی کسب این حقوق ربطی به « پان ترکیسم» اتهام نابرابری خواهان، و عمال حکومت ندارد.
اگر چه در هر جنبشی هرگونه عقاید وجود دارد و بر عهده ی فعالان آگاه است که گرایشات بیگانه با ماهیت جنبش و ارتجاعی از جمله پانگرایی -چه کهنه و چه نو- را به درستی نقد کنند و پرت بودن آنرا با ماهیت جنبشهای تحت ستم مضاعف نشان دهند.

همه ی ما آذربایجانها در برابر امروزیان و آیندگان مسئولیت اخلاقی، اجتماعی و سیاسی داریم. حق نداریم چشم خود را بر کجرویها ببندیم. بخصوص فعلان روشنگر. که بارشان سنگین تر است.
ما خیلی روشن خواست «حقوق ضایع شده» را مطرح میکنیم. میگوییم « علت آن نابرابری » ست. حق انتخاب « فردی و جمعی» مطرح میکنیم. میگوییم «حق انتخاب» از حقوق طبیعی انسانهاست. ما برای کسب همه ی حقوقمان مبارزه میکنیم.
با بیگانگان، با سیاستهای انحرافی مرز داریم. و در همه ی شرایط بر « استقلال عمل و سیاست هایی که به سود خلق ماست و در کل در خدمت سعادت خلقهای تحت ستم است تأکید میکنیم».

رسانه هایی که مانند « رادیو فردا» هزینه ی کارشان را برده داران جهانی می پردازند-آمریکا-، جهت پیش برد سیاستهای خود- با خواستهای خلقها و سیاستهای تبعیض دیدگان متضاد است. نباید فریب این رسانه ها را خورد. اینها در آخرین تحلیل میخواهند ما را نوکران خود کنند و سیاستهای خودشان را پیش ببرند. برده داران نوین جهانی هرگز در تاریخ از یک نیروی مترقی حمایت نکرده اند. اگر اینها از ما حمایت کنند باید در خود شک کنیم. تا چه رسد به اینکه هزینه ی برنامه های 24 ساعته ی ما را تأمین کنند.

ادامه دارد