Skip to main content

جناب تورک اغلو :

جناب تورک اغلو :
Anonymous

جناب تورک اغلو :
قبل از اینکه شما واژه های (اتاق = او + طاق(عربی دهخدا ان را از وثاق میداند )و پیشکاب( تلفظ افغانستانی که به تورکی به صورت بشقاب درامده یا حتی ( بش + قاب) این قاب عربی از فارسی کاب گرفته شده )
زبان من نیازی به بشقاب ندارد چون در زبان من :
برای نمونه:

بشقاب=تابک٬ لب‌تخت٬ ترکیه هم واژه تابک فارسی را بکار میبرند

در فرهنگ حسابی:

بشقاب: دوری-تابکتابک (در ترکیه جالب است بدانید که واژه‌ی تابک که از تابه‌ی پارسی است را بکار می‌برند)

بشقاب ماهواره: بازتاب‌گر

ظرف پهن: تبرک، گرباک

ظرف کشیده: دیس بشقاب بزرگ: زکنج

ظرف سفالی: سُکره

ظرف سفالی بزرگ: زُکَند

ظرف چوبی: چپین

ظرف ژرف: گردنا (gerdana)

ظرف گندم‌کوبی: گندم‌با، فروشک
بقیه در ادامه

اما درباره قاشق:
قاشق را در کرمانشاه چمچه میگویند. در پارسی میانه نیز کپچک میگویند که در فارسی امروزی کفچه شده‌است.
در لغتنامه دهخدا نیز کپچپک پهلوی آمده است که فارسی کنونی آن کفچه است. در کردی کرمانجی (در ترکیه) همین واژه به گونه kevchi آمده است.

بنابر لغتنامه دهخدا:

http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-d29106a91f3a43c196e1545d50b7d285-fa.html

کفچه . [ ک َ چ َ / چ ِ ] (اِ) چمچه . (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ). کفگیر. کمچه . چمچه . (انجمن آرا). چمچه ٔ کلان . (غیاث ). ملعقه . (دهار). کفچ . کپچ . کپچه . کبچه . پهلوی کپچک ۞ ، طبری کچه ۞ (قاشق ). گیلکی نیز کچه ۞ (قاشق بزرگ ).(از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
............................
اما درباره اجاق:
اجاق

آتشدان، دیگدان

مولوی هم بارها دل را به آتشدان (اجاق) تشبیه کرده است:

چرخ را بر هم نسوزد دود آتشدان من
(مولوی
..........................
درباره اتاق:
اتاق= این واژه از وثاق عربی می آید و از انجا به ترکی عثمانی رافته است. در فارسی برای این واژه معادل زیاد است مانند ژور، سرای، خان (در پهلوی به اتاق خان میگفتند) و به خانه میگفتند مان. برای همین اصطلاح خان و مان
..........................
درباره قابلمه:

قابلمه=کماجدان، آونگ، تاس

(این واژه قابلمه از عثمانیها که با اروپایی ها برخورد کردند به ایران رسید احتمالا ترکی شده یک واژه یونانی هست
..................................
درباره تشک:
هیچ اغت نامه ای ما پیدا نکردیم که این واژه را تورکی بداند
در ازائ ان در فارسی: فرش گلیم رختخواب چادرشب که حتی شبکلاه که در کتاب جعلی دده قورقود هم امده جزو ابزارهای خواب است )