آقا یا خانم yaradiciliq ، من اکثر مطالب شما را خوانده ام، با مروری دوباره به کاننتهای شما زیر این مقاله، تصور میکنم تا حدی به نگاه شما شما نسبت به ایران و آزربایجان، نزدیک شده باشم، به نظر من، شما چنین میپندارید که (( احتمال فروپاشی ایران و به قول شما جامعه شاهنامه خوانان از درون بیشتر از احتمال فروپاشی ایران به دلیل فعالیتهای استقلال طلبان است ))، تصور من این است که شما، چندین هدف را، برای چندین برآیند، در نظر گرفته اید. به فرض مثال، اگر احتمال فدرال شدن ایران میرود، شما از آنجائیکه عمل گرا هستید ترجیح میدهید که استقلال طلبان، پشت فدرال چیها قرار بگیرند، در صورت بروز قحطی در ایران و غلبه گفتمان استقلال طلبی، شما بدون شک مایل هستید که فدرال چی ها، پشت استقلال طلبان قرار بگیرند. من با این طرز فکر شما، موافقم. همچنین نگاه شما به جریان ور شکسته جامعه شناسی حتی تحصیل کرده گان خارج
آقا یا خانم yaradiciliq ، من
آقا یا خانم yaradiciliq ، من
Anonymous
بسیار جالب است. تصور من این است که شما، ۳ گروه را، مفت خور و انگل به حال جامعه ارزیابی میکنید. این ۳ گروه عبارتند از ۱- آخوند ۲- شاعر و ۳ - جامعه شناسها که من حتی یک جمله قابل تامل از این جماعت جامعه شناس نشنیدهام در حالیکه سخنان پر مفهوم شما نظیر ((( ترکان روحیه کار آفرینی بالا ئی دارند. شاه نام خوانی باعث شد تا مرز واقعیت با فانتزی در جامعه فارسی فارسی از هم فرو بپاشد. فرهنگ فارسی حول پاسخ شکل گرفته در حالیکه مدرنیته محصول پرسش است. جامعه شناسی مبتنی بر زمان حال است. وظیفهٔ جامعه شناسی تفسیر و تعبیر نظم های متغیر است و و )) هر مخاطبی را به تفکر وادار میسازد.