Skip to main content

در صد سال اخیر! در میان

در صد سال اخیر! در میان
Anonymous

در صد سال اخیر! در میان مطبوعات فارسی زبان خارج از کشور، تارنمای اینترنتی " ایرانگلوبال" تا اینجا! یعنی بتاریخ همین روز!، از آزادترین و بی مهاباترین روزنامه ها بوده است. گردانندگان این رونامه، بخوبی میداند که تنها ادامه حیاط و شکوفائی این تارنامه اینترنتی منوط به رعایت همان "دمکراسی دست و پا شکسته" استوار است. چیزی که ایرانیان عزیز و جامعه پف کرده و عقب مانده و عصر پارینه سنگی ایرانی، حتا بوئی از آن نبرده است! و در صورت تمایل، میتوانند بطور رایگان، از گردانندگان سایت "ایرانگلوبال"، رعایت " دمکراسی دست و پا شکسته را" بیاموزند! و کاربست آنرا در روزنامه های خود بکارگیرند! اگر آقای توکلی و سایر گردانندگان ایرانگلوبال همت ورزند، میتوانند کلاسهای آموزش "دمکراسی دست و پا شکسته" برای گراندگان بخش "بی بی سی فارسی"، بخش فارسی "صدای آمریکا"، "رادیو فردا"، بخش فارسی " دویچه وله"، "روزنامه کیهان"،

روزنامه فارسزبان " العربیه"، همچنین روزنامه و بلوگهای خرده ریزه باصطلاح سرتاسری، از چپ گرفه تا راست، بر گزار کنند. تا گردانندگان این روزنامه ها و سایتهای مذکور، رعایت "دمکراسی دست و پا شکسته"را بطور متعارف از سایت ایرانگلوبال بیاموزند. البته این به معنای آن نیست که گردانندگان "سایت ایرانگلوبال" بدون اشتباه، خالی از حب و بغض و کینه، و یا معصومند! خیر! انسان جایز الخطاست. برای مثال آقایان ائلیار، کاوه جویا.. و مخصوصا مدیر سایت آقای توکلی، گاهی دچارخطاهای فاحش و اشتباهاتی نیز میشوند. اما برای اصلاح اشتباهات، و حب وبغضشان!، در جا برای رفع سوتفاهم از طرف خوانندگان تذکر داشته میشود. درواقع هیچ انسانی از خطا و اشتباه مصون نیست. برای مثال، زمانیکه تارنمای ایرانگلوبال شروع به سانسور و حذف کامنتهای آرزبایجانی ها کرد، دوستان تلفن زند، گفتند وقتی مطالب ما حذف و سانسور میشود، خودمان سایتی ترتیب دهیم. دو تن از دوستان که سر رشته و تخصص کامپیوتری و بلوگهائی نیز دارند، قرار شد بطور جمعی به هدف مشترک مبادرت شود. مدتی با سایت ایرانگلوبال سر وکاری نداشتم. اما روزی با کمال حیرت دیدم که در ایرانگلوبال دیگر خبر آنچنانی نیست. نشریه کم کم راکت بنظر میرسد. من شخصا مدتی قید ایرانگوبال را زده بودم. وقتم را صرف چیزهای دیگری که مهمتر از کامنت فرستادن بود کردم. روزی یکی از دوستان به من تلفن زد و گفت: فلانی..!، مطلب آقای بهمانکس را دیده ای؟ گفتم چه مطلبی؟ گفت هر چه از دهنش آمده نثار ترکها کرده. وقتی مطلب را دیدم، برداشتم یک کامنت تشکر آمیز به ایشان فرستادم. گفتم دمت گرم. با این نوشته ها مردم آزربایجان را در شناخت دوستان و دشمنان خود یاری میدهی. گفتم با چنین نوشته هائی افکار ضد انسانیت را از تاریکخانه ذهنت بیرون کشیده، بمردم نشان میدهی. مردم میدانند با کی و با چه افکار نژاد پرستانه پان ایرانیستی و پانفارسیستی رو در رو هستند. حتا بخاطرحرفهای رک و بیان افکار راسیستی و ضد تورکی ایشان نه تنها ازکوره در نرفتم که بهش بگم؛ مواظب باش سرت به سنگ قبر برنخوره! حتا از رک گوئی و شجاعتش تشکرکردم. گفتم فحشهای راسیستی و تحقیرهای نژاد پرستانه شما پانفارس عزیز، نسبت بمردم آزربایجان، برای ما در شناخت دوستان و دشمنان خود، تجربه بزرگیست. با دیدن چنین کامنتی که هیئت مدیره حتا انتظارآنرا نداشت، بعد از نشر کامنتم، سیل کامنتها از طرف دوستان آرزبایجانی دومرتبه به سایت شروع شد. مدیریت سایت انگاردو ریالیش افتاده بود، دریافت که با سانسور و حذف نظرات مخالف، حذف نظر دگراندیشان، و منتقدین در واقع هیچ روزنامه ای نمی تواند بطور سرزنده و بارور تداوم داشته باشد. روزنامه های دیکتاتورمآبانه ایرانی هیچگاه نمی توانند در میان مردم جا باز کنند. همیشه در رکود و انزوای جانکاه خود میلولند. در واقع خودشان مینویسند، خودشان نیز میخوانند! نتیجه اینکه با توجه به رعایت "دمکراسی دست و پا شکسته" که سایت ایرانگلوبال در مقابل قداره بندان و شیاطین چپ و راست، از آن محافظت میکند، و "دمکراسی دست و پا شکسته را" از مرگ حتمی نجاتش میدهد! لازم است از گردانندگان این سایت تشکرشود! اگر چه در پاره ای موارد، با هشتاد درصد نظراتشان مخالفم.