حزب تودۀ ایران در دهۀ بیست خورشیدی سابقۀ در خشانی داشت و بسیاری از مفاهیم نو در حوزه های مختلف مثل علوم سیاسی و علوم اجتماعی وجامعه شناسی از طریق حزب توده وارد ادبیات سیاسی واجتماعی وجامعه شناسی ایران شد, همچنین مفاهیم نو در هنر در حوزه های موسیقی وتئاتر وادبیات از طریق حزب توده وارد ایران شد. حزب توده، جامعه ایران را دهه بیست مدرن کرد
ومردم ایران را بیدارکرد مخصوصاً طبقه کارگر را و حزب کاری کرد که مردم ایران به سرنوشت خود حساس باشند. حزب توده ایران، بهترین گزینه برای بدست گرفتن قدرت سیاسی در ایران دهه بیست بود واگر حزب به قدرت می رسید ایران پیشرفت می کرد ومترقی می شد وتبدیل به یک قدرت جهانی می شد.
اما متاسفانه حزب توده ایران در مقطع 28 مرداد 32 منفعل عمل کرد وبسیار دیر با دکتر مصدق متحد شد وتا قبل از آن نسبت به دکتر مصدق سیاست غیرقابل قبول واشتباهی را در پیش گرفته بود.
در مقطع بعد از انقلاب ضد سلطنتی سال 57 حزب توده فاجعه آفرید وخود را به دامان خمینی خون آشام انداخت وبه جنبش چپ ایران ودیگر نیروهای مترقی و خلق ایران وانقلاب خیانت کرد و راه رذالت و خیانت را در پیش گرفت ویکی از خیانتهای بزرگ حزب توده نفوذ در سازمان پرطرفدار وقدرتمند چریکهای فدائی خلق ایران وتکه وپاره کردن این سازمان توانمند بود. حزب توده، رذالت وخیانت را تا به آنجا رساند که در دستگیری وسرکوب کادرها وسمپاتهای سازمانهای کمونیستی وسوسیالیستی وچپگرا ودیگر نیروهای مترقی مخالف، با رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی همکاری می کرد وکادرها و هواداران این سازمانها را به پاسدارها معرفی می کرد. حزب توده در آن زمان رذالت وخیانت را به حد اعلا رساند.
و متاسفانه امروز آقای عمویی با وقاحت هرچه تمام از همکاری های حزب توده و رژیم صحبت می کند وبا کمال بی شرمی به خیانتهای خود نیز افتخار می کند.