احمدی زاده ی عزیز، به نکات
آ. ائلیار
احمدی زاده ی عزیز، به نکات دور از چشم اشاره کرده اید، ممنون از زحمت شما.
سرچه نی رنگ ائله یئب، قناری آدینا ساتماق، مسه اؤز چکیب قیزیل ییرینه ورمک، در فرهنگ ما عمل نهادینه شده ایست.
که مردم آنرا به درستی« حسابا باسماق» ارزیابی کرده اند. در ترازوی « اصل-و-بدل».
کارخانه ی « بدل» سازی ، برای « اوشاق آللاتماق»، از تأسیسات قدیمی فرهنگ ماست.
که نمودهای آنرا در همه ی سوراخ-سمبه های زندگی می بینیم: کامنت و کامنت نویس «بدل»، اطوار اظهار نظرِ، نظر بدلی، به جای بیان«فکر»؛ تولید خبرنگار و نویسنده ی بدلی؛ دموکراسی بدلی، آلترناتیو جعلی، به جای آلترناتیو، دولت و دین جعلی، و ساخت و جعل همه و هر چیز، از به اصطلاح « زرنگی ها»-ی جهان سومی ماست.که در حقیقت عمل « اؤزو ، و اؤزگنی آللاتماق» . « خود فریبی و دگر فریبی».
و جامعه ما با این نهاد فرهنگی " پیدا و ناپیدای" خود است که به قعر بهشت فرو رفته. و آقایی میکند.
در فرهنگ و جامعه ی پیشرفته « نه!» یعنی نه. دیگر هیچ معنا و شکل دیگری ندارد. مثل اثر انگشت خود است و یگانه.
اما در جامعه ی « زرنگبازان» که «نیرنگستان» است؛ و گورستان زندگی انسانی،
و عرصه ی فرمانروایی « فسیلهای آدمخوار»، «نه» یعنی « آری و نه» ، که آنهم نسخه ی جعلی و اصلی دارد. و ما با چهار نسخه سرو کار داریم. در یک پدیده.
یک « نه!» دست کم با چهار تصویر و نسخه!
که عملا با روش ریاضی و ترکیبات استعمال میشود و آنقدر این نسخه ها زیادند که آدم وحشت میکند.
اینه که کسی حرف دیگری را نمی فهمد.
و کاری ست جهت خودفریبی و دگرفریبی. از برای « قدرت» یابی و سود مادی و معنوی ، و حفظ سیستم تاریخی« برده و برده داری».با نامهای بزک کرده ی اعتقادی و سیاسی .
جامعه ای که بر این پایه بنا شده حالش خوب نیست.. نمی تواند آری و نه را از هم تسخیص دهد. و رفتار ثابتی نشان دهد. آنوقت ادعای زنده بودن میکند. که جعل مردگی ست.
وقتی همه چیز جعلی ست چرا کودتا جعلی نباشد. وقتی همه هنرپیشه اند چرا سیاستمداران نباشند. در حقیقت آنچه غیر طبیعی ست
جعلی نبودن است.
-گورباچف مرخصی داشت که کودتا شد
- اردوغان در مرخصی بود که کودتا شد
-----
-رهبری از مردم دعوت کرد برای خیزش -و رفت بین مردم . علیه کودتا( یلسین)
-رهبری از مردم دعوت کرد برای خیزش -و رفت بین مردم . علیه کودتا( اردوغان)
و دیگر مشابهت ها.
اینکه ما تئاتر و نمایشنامه ی خود فریبان و دگر فریبان را تماشا میکنیم طبیعی ست.
جعلی نبودنها کمی برایمان ثقیل است.
در فرهنگ و جامعه ی پیشرفته « نه!» یعنی نه. دیگر هیچ معنا و شکل دیگری ندارد. مثل اثر انگشت خود است و یگانه.
اما در جامعه ی « زرنگبازان» که «نیرنگستان» است؛ و گورستان زندگی انسانی،
و عرصه ی فرمانروایی « فسیلهای آدمخوار»، «نه» یعنی « آری و نه» ، که آنهم نسخه ی جعلی و اصلی دارد. و ما با چهار نسخه سرو کار داریم. در یک پدیده.
یک « نه!» دست کم با چهار تصویر و نسخه!
که عملا با روش ریاضی و ترکیبات استعمال میشود و آنقدر این نسخه ها زیادند که آدم وحشت میکند.
اینه که کسی حرف دیگری را نمی فهمد.
و کاری ست جهت خودفریبی و دگرفریبی. از برای « قدرت» یابی و سود مادی و معنوی ، و حفظ سیستم تاریخی« برده و برده داری».با نامهای بزک کرده ی اعتقادی و سیاسی .
جامعه ای که بر این پایه بنا شده حالش خوب نیست.. نمی تواند آری و نه را از هم تسخیص دهد. و رفتار ثابتی نشان دهد. آنوقت ادعای زنده بودن میکند. که جعل مردگی ست.
وقتی همه چیز جعلی ست چرا کودتا جعلی نباشد. وقتی همه هنرپیشه اند چرا سیاستمداران نباشند. در حقیقت آنچه غیر طبیعی ست
جعلی نبودن است.
-گورباچف مرخصی داشت که کودتا شد
- اردوغان در مرخصی بود که کودتا شد
-----
-رهبری از مردم دعوت کرد برای خیزش -و رفت بین مردم . علیه کودتا( یلسین)
-رهبری از مردم دعوت کرد برای خیزش -و رفت بین مردم . علیه کودتا( اردوغان)
و دیگر مشابهت ها.
اینکه ما تئاتر و نمایشنامه ی خود فریبان و دگر فریبان را تماشا میکنیم طبیعی ست.
جعلی نبودنها کمی برایمان ثقیل است.