Skip to main content

بسیاری در ایران به اشتباه

بسیاری در ایران به اشتباه
دیرنج مین ائللی

بسیاری در ایران به اشتباه رضاشاه را همطراز آتاتورک می دانند در حالیکه آتاتورک فرزند خانواده ای با سواد بود. پدراتاتورک کارمند ارتش و مادرش معلم زبان فرانسه بود. بعبارت دیگر او فردی برخواسته از طبقه متوسط مردمی, بدون رابطه تباری با اشراف عثمانی بود و بهمین دلیل درک عمیقتر و علمی تری از سکولاریزم و دولتمداری داشت تا رضاشاه. رضا شاه حتی سواد خواندن و نوشتن نداشت و از خیر سر خویشاوندان مادرترکش که اصالتا از قبایل آیرملو آزربایجانیهای گرجستان بود که با قزاقهای روس سفید ارتباط داشتند, قزاق و سپس مهترسفارت انگلیس شد. رضا شاه در جوانی از سردسته های زنجیر زنان عاشورائی مسجد چیذر در شمال طهران و فرد مذهبی لات مسلکی بود. پس از مراجعت از تنها سفر خارجی به استامبول و مشاهده پیشرفتهای اداری, اقتصادی سکولاریزم نوپای ترکیه, یک شبه ضد دین شد بدون اینکه فهم درستی از سکولاریزم و کشورداری داشته باشد.

آتاتورک فرمانده سپاهیانی بود که پیروزی حماسی او در جنگ خونین با نیروهای انگلیس و فرانسه در چاناق قلعه, زمینه ساز رهبری اش شد. آتاتورک نتیجه سوال " چه باید کرد" ده ها ساله جامعه عثمانی بود که با شکست کامل و متلاشی شدن امپراطوری به عنوان منجی وارد میدان شد. لکن رضاشاه توسط انگلیس و روحانیت شیعه به حاکمیت ایران منصوب گردید. در تهران عکس بی حجاب همسر احمد شاه در جنوب فرانسه , بکمک ایادی انگلیس و روحانیت در بازار طهران پخش شد و متعصبین مسلمان در خیابانها راه افتاده خواهان مرگ شاه کافر بی غیرت شدند. برخی از روحانیون و بازاریها رضا شاه را سرباز امام زمان نامیدند.
زمانیکه آتاتورک مرد, نه تنها سلطنت حتی ثروتی هم برای فرزندانش به جا نگذاشت, حال آنکه رضا شاه زمان مرگ بزرگترین فئودال کره خاکی (از نظر وسعت زمین) بود و تنها در بانکهای آلمان 200 ملیون دلار پس انداز داشت که با حساب امروز حدود 4 ملیارددلاراست. بر خلاف آتاتورک که از نظر زیر بنائی و روبنائی به فرهنگ مدرن زمان خود تعلق داشت, رضا شاه بی سواد فقیر روستائی جامعه فئودالی, نمی توانست تحولی پایدار و عمیق ایجاد کند و نهایتا جای شاه را گرفت و همانند شاهان قبلی ثروتمندترین فرد کشور شد.
اساسا بر خلاف اروپا , سکولاریزم در منطقه ما تحت تاثیر حوادث و انقلابات غرب از بالا به پائین توسط حاکمان و روشنفکران به جامعه تحمیل شده است چرا که مردمان کم سواد و بی سواد که شاید اکثریت 90 درصدی را در آنزمان تشکیل می دادند در جیب آخوندها بودند و قدرت تشخیص نداشتند. هنوز هم درصد قابل توجهی از عوام پای منبری هستند و براحتی توسط عوامفریبان به این سو و آنسو کشیده می شوند و مانعی بزرگ در مقابل برقراری سیستم انسانی مدرن هستند. به اعتقاد من ترکیه به درجه ای از رشد سیاسی رسیده است که بر خلاف خیلی از کشوهای با اکثریت مسلمان توانسته دموکراتیک باشد و به حکومت شریعت منتهی نگردد. اگر اردوغان قادر نیست حکومت اسلامی پرپا کند بدلیل عمق نفوذ سکولایزم در فرهنگ سیاسی اکثریت بزرگ مردم ترکیه است. درصد قابل توجهی از طرفداران اردوغان خود را سکولار-مسلمان می دانند و درصورت قدرت گرفتن بخش عثمانیزم آق پارتی ریزش خواهند کرد.