Skip to main content

"باش تا نفرین دوزخ از تو چه

"باش تا نفرین دوزخ از تو چه
بهمن موحدی(بامدادان)

"باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد که مادران سیاه پوش داغ داران زیباترین فرزندان آفتاب و باد هنوز از سجاده ها سر برنگرفته اند"
(زنده یاد احمد شاملو)
واقعا نمی دانم این سران کفتار صفت و رذل رژیم جنایتکار و چپاولگر جمهوری اسلامی، در دادگاههای خلقی آینده چه جوابی می خواهند به مادران وبازماندگان داغدار جانباختگان تابستان سیاه سال 67 بدهند. هرچند که سران و کارگزاران و مزدوران کفتار صفت ورذل رژیم جمهوری اسلامی بویی از شرافت وانسانیت نبرده اند و وقیح و بی شرم هستند.
شعر "سوگ سیاوشان" تقدیم به مادران خاوران و بازماندگان جانباختگان:
ای خاک! فرزندم چه شد؟ آن رفته دربندم چه شد؟
ای باد! بوی او کجاست؟ آن مهردلبندم چه شد؟
آن مادران، شیر آوران در شهر سوگ خاوران
چهره فرو برده به خاک در جستجوی کشتگان
ای خاک! فرزندم چه شد؟ آن رفته در بندم چه شد؟
ای باد! بوی او کجاست؟ آن مهر دلبندم چه شد؟

سر میکشم چون سرکشان هم در عیان، هم در نهان
یابم مگر از او نشان در این زمین، یا آسمان
آن ماه خوبانم چه شد؟ فرزند ایرانم چه شد؟
آن ماه روشن، آن بلند، آن مهر تابانم چه شد؟
آن مادران ، شیر آوران، سیمرغ های این جهان
چهره به سوی خاوران در جستجوی عاشقان
فرزند خونین جامه را شاهین پر افشانده را
کشتند این اهریمنان دردانه را، دردانه را
سوگ سیاوشان کنم نفرین به خاموشان کن
{شرم ونفرین باد بر طرفداران رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی و همچنین شرم ونفرین بر خاموشان و بی طرفان}