Skip to main content

روی سخن فردوسی، به هیچ وجه

روی سخن فردوسی، به هیچ وجه
بهمن موحدی(بامدادان)

روی سخن فردوسی، به هیچ وجه مردم آذربایجان نبوده است ولی با کمال تاسف عده ای راسیست پان ترک، اشعار فردوسی را دستاویزی برای افکار مسموم خود قرار داده اند و از اشعار فردوسی سوء استفاده می کنند.
روی سخن فردوسی همانگونه که از اشعار کاملا پیداست ، مهاجمان به خاک ایران در ماورای رود سیحون بوده است که در آن شرایط سروده شده است {"باید توجه کرد که فردوسی در چه شرایطی این اشعار را سروده است، فردوسی در شرایطی شاهنامه را خلق کرد که ایران مورد هجوم مهاجمان ترک قرار گرفته بود.}
اگر روی سخن فردوسی مردم آذربایجان بود چرا "قطران تبریزی شاعر" که همدوره فردوسی بود به فردوسی اعتراضی و نکوهش نکرد؟! چرا خود اهالی تبریز و آذربایجان مهاجمین ترک را خونریز خطاب کرده و نکوهش کرده اند؟
به طور مثال شاعران خود تبریز در دوران حمله مهاجمین ترک چنین سروده اند:

نان ترکان مخور وبرسرخوان
به ادب نان خور وترکانه مخور
(خاقانی شروانی)
اگر چه داد ایران را بلای ترک ویرانی
شود از عدلش آبادان ، چون یزدانش کند یاری
(قطران تبریزی)
آن غزان ترک خون ریز آمدند
بهر یغما بر دهی ناگه زدند
(مولوی)
گر نبودی آفت ترکان به گیتی در پدید
بستدی گیتی همه چون خسروان باستان
(قطران تبریزی)
فردوسی در ابیاتی به آذربایجان ودلاورانی از خطه آذربایجان اشاره می کند که برای نبرد با مهاجمان ترک همراه با دیگر ایرانیان عازم جنگ هستند:
هرآن کس که از زابلستان بدند
وگر مهتر خویش دستان بدند
یکی آنکه بر خوزیان شاه بود
گه رزم با تخت همراه بود
به یک دست مر، طوس را کرد جای
منوشان و خوران فرخنده رای
که بر کشور پارس بودند شاه
منوشان و خوران زرین کلاه
دگر شاه کرمان که هنگام جنگ
نکردی به دل، رای درنگ
{"بزرگان که از بردع و اردبیل"}
به پیش جهاندار بودند خیل
دگر لشکری کز خراسان بدند
جهنجوی و مردم شناسان بدند
زگردان و جنگ آوران ده هزار
گزین کرد شاه از در کارزار
کافی است در اشعار فوق دقت کنیم و دونکته را دریابیم، نخست همبستگی ایرانیان در اسطوره های نزدیک به هزار سال پیش ، کرمانی با ارانی بردع و آذربایجانی و اردبیلی ودوم تقدس دیار آذربایجان در شاهنامه فردوسی
همانطور که پیشتر از این گفتم ، ترک ستیزی و عرب ستیزی در زمان حال ، تفکر وعملی به غایت نژادپرستانه وضدانسانی است.