Skip to main content

دوستان عزیز، موضوع مقاله «

دوستان عزیز، موضوع مقاله «
آ. ائلیار

دوستان عزیز، موضوع مقاله « مقایسه ی برخورد دو ناسیونالیسم فارس و ترک- در رابطه با آریا گرایی و ترکیسم» نیست. و جایی هم چنین مقایسه ای صورت نگرفته. برای بررسی این موضوع لازم است حداقل « تاریخچه ی رفتار و برخورد دو ناسیونالیسم» را در قرن اخیر کندوکاو کنیم و نمونه بیاوریم.
موضوع این مقاله « اخطاری ست» که رخداد مونیخ به ما اهالی ایران میدهد و همانطور که نوشته ام :

« یک جوان ایرانی با مشکلات روحی و گرایشات ناسیونالیستی، عده ی زیادی را کشته و زخمی کرد، اخطاری جدی ست به ایرانیها و خانواده هایشان که از « در غلتیدن به ورطه ی هولناک ناسیونالیسم و آریاگرایی و ترک گرایی و غیره » بسیار مواظب باشند.
نوشته ام و باز تکرار میکنم ناسیونالیسم مقدمه ی فاشیسم است. فرق نمی کند این ناسیونالیسم به کدام ملیت متعلق باشد. یقه ی همه را میگیرد. چنان میگیرد که خبردار نشویم. لازم است توجه کرد
پایمان را که گذاشتیم به باتلاق، تا خرخره خواهیم رفت. و فاجعه ها رخ خواهند داد. چه در ایران و چه در بیرون.
بهر صورت هرکس بهتر است خودش آگاهانه راهش را انتخاب کند. انسان گرایی یا ناسیونالیسم مادر فاشیسم.»از متن مقاله.

فاکتها از هردو طرف ذکر شده که کله معلق به ورطه ی ناسیونالیسم سقوط میکنند. فاکتها تنها برای ناسیونالیست بودن هر دو طرف ذکر شده است.
این تنها ناسیونالیسم فارس نیست که با شونیسم و آریاگرایی و ایران پرستی= فارس پرستی، اعمال آسیمیلاسیون صد ساله، فریاد میزند « آریایی ست، و ترک آذربایجان هم تات تغییر زبان داده شده است؛ بلکه فعال آذربایجانی آسیمیله شده هم در مقابل طرف دیگرسنگری جز « ناسیونالیسم ترک=ترکیسم» نمی بیند. در حالیکه راه درست دست رد برسینه ی هردو ناسیونالیسم زدن است.
راه و سیاست درست « انسان گرایی ست نه ناسیونالیسم» . آذربایجان برای کسب حقوق همه جانیه ی خود هیچ نیازی به افتادن به دام « ایده لوژی ناسیونالیسم و ترکیسم» ندارد. مبارزه ی ما حقوقی ست و هرجا که نقض شده باید اجرا گردد . ما مثل همه ی افراد بشر زبان و فرهنگ و اداره ی امور خود را دوست داریم. به برابری انسانها و آزادی آنها در تعیین سرنوشت خودشان و زندگی جمعی شان باور داریم. ما ترک هستیم اما با « ایده لوژی ترکیسم و پان ترکیسم » مرز داریم. کار ما حقوقی ست و نه ایده لوژیک. براساس ایده لوژی ترکیسم.

خوب وقتی فعال آذربایجانی این را درک نمیکند و به تله ی ایده لوژی ترکیسم میافتد - مرتب شعارهای ناسیونالیستی و ترکیستی ایده لوژیک میدهد- طرف دیگر هم که در تله ی آریایستم خود گیر کرده، رخدادهای تلخ را رقم میزنند. کمترینشان همین توهین های پایان ناپذیر آریایی - و از طرف دیگر شعارهای مرگ بر فارس و مانند اینهاست.
میدانیم که قدرت مرکزی لق بشود جنگ داخلی شروع خواهد شد. در صورتی که جنگ هر دو طرف غلط و ضد انسانی و کج راهه است.
روی دو صندلی ننشسته ام من روی صندلی سوم نشسته ام. ناسیونالیسم ، ترکیسم، نه، هومانیسم، مبارزه ی حقوقی، تعیین سرنوشت، آری.
در جنگ ناسیونالیستها ، هیچ هونانیستی، هیچ فعال و مبارز حقوقی ، از نظر فکر و اندیشه نمی تواند شرکت کند. چون این جنگ یک جنگ ضد انسانی و ضد کسب حقوق است.
کسب حقوق از راه ترکیسم به فاشیسم خاتمه می یابد.
دو صندلی حق خود میدانند کشمکش ضد انسانی خود را مطرح کنند، صندلی سوم هم حق طبیعی خود میداند که هر دو را بیراهه
اعلام کند.
نه فارسیسم ، نه ترکیسم
برابری و آزادی راه ماست

بارابارلیق-آزادلیق
نه فارسیسم-نه ترکیسم