Skip to main content

دوستان عزيزى كه مجبوريد فحاشى

دوستان عزيزى كه مجبوريد فحاشى
Anonymous

دوستان عزيزى كه مجبوريد فحاشى و تنگ نظرى و دگم انديشى موحدى را كه آئينه تمام نماى افكار مجاهدين را نمايندگى مى كند ، اينجا تحمل كنيد. چرا كه رجوى و دارو دسته مستبد و خود خواه و خود محورش ، از بايت تفكرات ارتجاعي و نژاد پرستانه و يك سو نگرى ، دست رژيم هاى شاه و شيخ را بسته است . اين جماعت اينقدر مورد تنفر ملت هاى ايران هستند كه مجبورند با نامهاى جعلي سازمان مجاهدين خلق فارس رجوى را تبليغ كرده و راه و روش شكست خورده و منفور اورا ادامه دهند. اينها نه نصيحت پذيرند . و نه اصولا به افكار غير خودى شان أهميتى مى دهند. در مرام گروه ورشكسته رجوى مرغ فقط يك پا دارد. و دل آسمان شكاف خورده و اين دردانه هاى خلقت به زمين ريخته أند . والله در طول ٧ سال زندان و ٣٠ سال عضويت و هوادارى ام ، فقط يك مورد از اينها را ديدم كه تحمل افكار غير خودى شان را داشت . آنهم شهيد محمد على متقى بود.

كه ٨ سال را در رژيم شاه با مسعود رجوى در زندان بوده است . آبان ماه ٦٠ در ٢٠٩ اوين با هم ، هم سلول بوديم ، آثار شكنجه هاى ساواكى ها بر بدنش هويدا بود . و روى همان زخمهايي كه ساواكى هاى شاه بر روى پاهايش إيجاد كرده بودند .حسين شريعتمدارى هم اورا شكنجه كرده و تمامى بدنش را كمبود كرده بودند . اما نه حاضر به مصاحبه شد. و نه كوتاه آمد. اما سازمان رجوى در هيچ كجا نه أسمى از آن شهيد بزرگوار مى آورد و نه حتى با گذارشات مستند من حاضر شدند نام اورا در ليست شهداى سازمان وارد كنند. احساس من هميشه اين بود كه رجوى از استقلال مجاهدينى نظير محمد على متقى زجر مى كشيد. و قادر نبود أفرادى را كه استقلال فكرى دارند را تحمل كند. در نتيجه به مسيرى غلطيد كه أمروزه شاهد آن هستيم . و مجبور شده أند مثل از ما بهترون در خفا و دور از افكار عمومى به زندگي در حال افول خود ادامه دهند.و با تأسيس سايت هاى جعلي نظير "بگو نه ," freedom messenger , و دست به جمع آورى نظرات جوانان بي خبر از همه بزنند . و آمار لايك ها و أعضا را بالا ببرند. و درست مثل كارناوال پاريس شان، كه مهاجرين اروپاي شرقى و آفريقايي ها را ، هر ساله با وعده هاى هتل و اتوبوس مجانى و گشت و گذار در پاريس ، به آن آشفته بازار مى كشند . در ديگر سايت هاى ايرانيان هم مخفيانه وارد مى شوند . و مثل جناب موحدى ، قلم فرسائى مى كنند . تا اين محيط هاى دوستانه و دمكراتيك را هم با قلم هاى مسموم شان آلوده كرده ، و اميد دمكراسي و آزادى را از ملت هاى ايران بگيرند . و نگذاند يك محيط انسانى و دمكراتيك برأى تربيت نسل هاى آينده إيجاد شده و رشد نمايد . و اينجا را هم بر وجود كسانى كه به رجوى و افكار ارتجائى او پشت پا زده ند تنگ نمايند ، و نظير آقاي محمد رضا روحانى را كه چاره شريف اورا در ايران گلوبال مى بينيم را هم از اينجا فرارى بدهند . و به همه وانمود نمايند كه دو راه بيشتر پيش روى ملت هاى ايران وجود ندارد . يا رژيم خمينى و يا گروه رجوى ، و إينجاست كه رجوى دقيقا درد خدمت رژيم فاشيست آخوندى قدم بر مى دارد . و راه سركوب ملت هاى ايران را برأى رژيم فارس آخوندى هموار مى كند . و بيهوده نيست ، هر كسى كه پشت به سازمان رجوى كرده و از آنها انتقاد مى كنند. مارك مزدورى رژيم را به آنها مى چسبانند . چون اصولا رجوى معتقد است ، تنها يك راه قابل تصور در مقابل ملت هاى ايران وجود دارد . تا از شر رژيم فاسد آخوندى خلاص شوند . آنهم فقط و فقط راه رجوى است . كه همه چيز را سباه و سفيد مى بيند .در پايان برأى آقاى توكلى و ديگر دوستان از خداوند منان خواهان صبر جميل هستم ، تا وجود اين عنصر مجاهد خلق ( موحدى عزيز و گرامى ) و دردانه رجوى را اينجا ، در ايران گلوبال ، تحمل مى كنند . باور كنيد دوستان در هر بأغى اگر خار نباشد ، گياهان هرزى نباشد .( در مثل مناقشه نيست ، قسد توهين ندارم ) ، بأغبان را خواب مى برد. در دنياى بشرى هم وجود ديكتاتور ها و مستبدين هر چند زجر آور است . اما از طرفى ديگر عامل رشد و ترقى افكار آزادى خواهانه و بشر دوستانه است .پس بيايد اين جناب موحدى را هم تحمل كنيم . تا بلكه در آينده ا آزادى ايران شر گروه رجوى را هم بتوانيم از سر ملت هاى ايران باز كنيم . نلسون ماندلا سخن بسيار ارزشمندى دارد . و آن اينكه بعد از ٢٨ سال زندانى كشيدن در رژيم آپارتايد آفريقاى جنوبى ، وقتى مجبور بود پس مانده هاى آپارتايد را بعد از سرنگونى نژاد پرستان ، در رژيم جديد تحمل نمايد . بار ها با خود مى گفت ، خدايا از روح بزرگى كه به من دادى متشكرم .