Skip to main content

جناب تورک اوغلی,

جناب تورک اوغلی,
peerooz

جناب تورک اوغلی,
چند روز پیش که مدتی از شما کامنتی ندیده بودم نگران شده و جویای سلامتی گردیدم, خدا را شکر که سالم و برقرارید. عرایض من کلی ست و با دید وسیعتری به دنیا نگاه میکنم و برای توضیح آن مجبورم بر خلاف میل خود, کامنت مقاله مانندی بنویسم که قسمت عمده آن نقل تاریخ است.

تکرار مکررات خواهد بود اگر بگویم که نقشه جغرافیایی دنیا همیشه به این شکل نبوده و همیشه به این شکل نخواهد ماندو در عمر کوتاه صد ساله ما این نقشه چند بار زیر و رو شده است.

درست صد سال پیش امپراتوری عثمانی سقوط کرد و از مستملکات آن در اروپا و شمال آفریقا و آسیا, دولت فخیمه انگلیس و فرانسه چندین کشور " مستقل " به وجود آوردند. در همان حوالی بلشویک ها صاحب مستملکات امپراتوری روسیه در آسیا گردیدند. در جنگ جهانی دوم که جز آمریکا بقیه کشور های دنیا مضمحل گردیده بودند

امریکا رسما ژاپن و آلمان را مستعمره و بقیه اروپای غربی رانیمه مستعمره خود کرد. اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نیز صاحب کشورهای اروپای شرقی شد. شورش مجارستان توسط شوروی سرکوب و پس از فروپاشی شوروی بقیه اروپا نیز جزو نیمه مستقلات امریکا گردید و ناتو با بمباران, یوگسلاوی را به چند پایگاه نظامی تبدیل نمود. از فروپاشی شوروی چند کشور به وجود آمد که سران حزب کمونیست آنها یک شبه رییس جمهور این کشور های " دمکرات " و آزاد گردیدند. شورش های خاور میانه و کشور های اطراف ایران و منجمله بهار عربی همگی با سرکوب خونین روبرو شدند من جمله شورش های کرد ها که های از نمد فرو پاشی عثمانی کلاهی نصیبشان نشده بود, تا آنکه آمریکا جهت استفاده از پیاده نظام مفت, به روسای ایل ها موقتا " استقلال عمل " داده است. یعنی در تمام این صد سال در این ناحیه هیچ شورش ملی به نتیجه نرسیده و حد اکثر به خونریزی بی حاصل منجر شده اند. اینها حقایق غیر قابل انکار تاریخی ست. با چنین سابقه و زمینه ای این زد و خورد های اتنیکی در مقاله ها و کامنت ها که مسلما صاحبان منافع تفرقه انداز و حکومت کن در ایجاد و یا تقویت آنها بی نصیب نیستند جز خونریزی احتمالی چه نتیجه ای میتواند داشته باشد جز سوریه و لیبی و عراق دیگری گردیدن|؟ و فراموش نکنیم که هنوز ما در بین دو قطب روس و انگلیس و یا آمریکا قرار داریم.

دو تن از بستگان نزدیک من, دانشجویان با استعدادی که چشم و چراغ خانواده بودند همراه با هزاران جانهای مشتق دیگر را " رهبران " بی خبر در راه آوردن " امام " به کام مرگ انداختند. آنها اقلا میتوانند ادعا کنند که بی خبر بودند. ما که همه اینها را میدانیم با چه وجدانی ملت را دنبال چنین سرابی میفرستیم؟ به قول زنده یاد نادر پور گمان را بر یقین بر تر میشمریم ؟