Skip to main content

جناب اقای م. سحر، هم میهن

جناب اقای م. سحر، هم میهن
ناصر کرمی

جناب اقای م. سحر، هم میهن گرامی،... باز هم فرهنگ ستایش بیمورد و این منش چاکر و نوکرم را در مقابل مردمان تُرک آذری مهاجر به ایران دوباره تکرار کرده اید، طبق کدام سند تاریخی زنده و گویا خطهء آذربایجان سر و چشم و گوش و دل ایران است که شما در این جملهء خود: [...از خطّهء آذربايجان ِ ما که آنرا به حق سر و چشم و گوش و دل ايران مي شماريم...] از آن نام برده اید ؟ !.
دست آورد مردمان تُرک مهاجر به ایران، مسلک شیعه گری 12 امامی قزلباش است، که پیشوایان سیاسی و بویژه مذهبی صفوی و قاجاری خود را نسل 21 یکم از بازماندگان امام موسی کاظم که فردی غیر عرب و برده و غلام بوده است میدانند.

آیت الله شریعمتداری خود را از تبار و نسب امام جعفر صادق میداند، علی خامنه ای نسب خود را به خاندان علی و به امام سوم حسین میداند. و بقیه هم به همین ترتیب اصل و نسب خود را به پیشوایان شیعه گری میدانند، نام عثمان برگفته از خلیفهء راشدین اعراب است که عثمانیان پرجم دار اسلام در خاورمیانه بوده و هستند.
اگر آقای رضا براهنی هم پرده از افکار راستین خود بردارد، وابستگی اصل و نسب و از همه مهمتر بیناد فکری و نوشتاری اش به همان پیشوایان شیعه گری قزلباش که امروز در شکل پان ترکیسم و پان عربیسم در جنبش است نمایان میگردد.

افکار و کردار همهء پیشتازان دینی و غیر دینی، مارکسیسم و سسیالیسم سیاسی و فعال در حوزه های فرهنگی و ادبی مردمان تُرک تبار مهاجر به ایران در نهایت به آخر تونل همان دوران و مسلک شیعه گری قرون وسطی صفوی، و قاجاری و عثمانی و نئو عثمانیسم و نئو شیعه گرایی ختم خواهد شد. آقای رضا براهنی و امثال ایشان یک نئو شیعه گری و نئو عثمانیسم خود باخته و سرگردان است.

دست آورد دیگر مردمان تُرک تبار کشف و ایجاد حرمسراها میباشد. آقای م. سحر. شما بفرمایید که این مردمان تُرک مهاجر به ایران، کدام اندیشه ورزی مدرن را، کدام اکتشافات علمی، کدام سفینه و ماهواره، کدام طرحهای اجتماعی و فرهنگی را، کدام ساختارهای سیاسی مطابق با تئوری های دمکراسی امروزی را و سایر شاخصه ها پسندیده های دیگر امروزی و ارزشمند را به جامعهء ایرانی هدیه کرده اید،
مردمان تُرک تبار مهاجر به ایران جز سوء استفاده از سرمایه های ملّی ایرانیان و بهره وری از سایر امکانات دیگر، بار آوری نداشته اند که هیچ، تازه سربار جامعهء ایرانی بوده و هر وقت هم زمان و مکان و شرایط مناسب بوده است از پشت به ایرانیان خنجر زده اند و چماق کشیده و راه تجزیه طلبی در پیش گرفته است.
آقای م . سحر.. شما و امثال شما دیگر چه وقت بخود خواهید آمد و از ستایش بیمورد و چابلوسی و دستمال انداختن به پای این مردم وارد فاز و بحث منطقی با پشتوانهء حقوقی و بین المللی خواهید شد. آذرآبادیگان یک استان و یک بخش کوچک از جغرافیای ایران و مردمان تُرک مهاجر به ایران، هم از دیدگاه تاریخی و تعلق به سرزمین و به تاریخ و به هویّت ایرانی اصلأ به حساب نخواهند امد و اگر هم بیاید در رده های آخر است،
آقای رضا براهنی هم صاحب هیچ اندیشه ای مدرن جز پیرو افکار قبیله ای و عشیره ای پسامدرن گرگهای خاکستری سبک سر و خشونت گر نبوده و نیست. ایرانیان باید آثار به زبان فارسی آنرا بایکوت کنند . لطفأ بی جهت و بیخود گردن بند به گردن این مردم نیندازید، و اگر می اندازید فقط بنام فردی خود بنام م. سحر . و بس