Skip to main content

به همانگونه که مردم عوام در

به همانگونه که مردم عوام در
Anonymous

به همانگونه که مردم عوام در ایران برای جراحی های زیبائی بینی، لب، گونه، پروتز باسن و سینه، رفع چین و چروک و کشیدن صورت و تزریق بوتاکس برای باد کردن لب و لوچه و تعویض لنز رنگ چشم، ماهها در لیست نوبت، انتظار می کشند، امروزه در رابطه با مقوله سکولاریسم هم در بین منورالفکران ایرانی یا بعبارتی روشنفکران پارس، با ذهنیت تقلید و مقلد و اطاعت از ولی، بجا مانده ازدوران ساسانیان، در صف طولانی درج مقالات و یا ایراد سخنرانی در کنفرانسها در وصف سکولاریسم انتظار می کشند، البته بدون پشت سر گذاشتن مراحل یه کولاریسم و دوکلاریسم، می خواهند یکشبه ره صد ساله را بپیمایند، اینان شبیه کسانی می مانند که دهها کتاب در مورد رانندگی خوانده اند ولی در طول عمرشان حتی یکبار هم پشت رل اتومبیل ننشسته اند و در عالم اوهام و خیال، خود را زبردست ترین شوفر با عالیترین دست فرمان دنیا می پندارند، غافل از اینکه

در ایران رابطه حاکمیت فارس با ملت ترک آزربایجان، رایطه حاکم و محکوم می باشد،
آنها فراموششان شده که حتی یک سطر در مورد انکار هویت ملت ترک آزربایجان و نابودی زبان مادری و فرهنگ این ملت کلامی بنویسند، یک قرن کلیه بودجه آموزشی کل کشور ایران شما، منحصراّ صرف ترویج و گسترش شیرینیت زبان فارسی و نوشتن تاریخ برای برتریت قوم آریائی پارس معطوف گردیده و برای نابودی زبان دیگر ملتها، کلی بودجه های امنیتی صرف گردیده تا حتی یک عدد کتاب ترکی بچاپ نرسد و موسیقی و فرهنگش را هم در نطفه خفه کردند و هزاران دلار پول برای جمع آوری کلیه جوکهای جهان خرج شده و با تعویض کاراکتور های منفی جوک به ترک و لر و رشتی و عرب و کرد و در محتوای مونتاژ جوک، این ملتها را هالو نادان و احمق و بی غیرت برای جامعه ایرانی پارسی معرفی کرده اند، جامعه فارسی با تعریف جوک، ترکهای آزربایجان را به همه گونه حیوان احمقی مثل خر و به همه گونه حشره کثیفی مثل سوسک تشبیه می کنند و سید کریم ها با مجوز رسمی وزارت فرهنگ هنر زمان پهلوی در کاباره باکاره ها و شکوفه نو های زمان شاه و حمید ماهی صفت ها با اجازه رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد دولت جمهوری اسلامی در تالار های معروف شهر تهران با آرامش خاطر برنامه اجراء می کنند و کاست و سی دی آنرا بفروش می رسانند، و روزنامه های رسمی دولتی ایران و در محتوای فیلمهای سینمائی همه رقم تحقیر و توهین نثار ترکهای آزربایجان می کنند و جامعه فارسی حاظر در سالن ها، شنوندگان، بینندگان و خوانندگان، بدون اینکه ککشان هم بگزد با خیال آسوده، برای تحقیر و هالو نشان داده شدن ملت ترک آزربایجان، از ته دل، قاه قاه می خندند، ولی برای کسب مجوز یک کنسرت آزربایجانی بعد عبور از هفت خوان رستم در دقایق آخر هم بخاطر شرکت زن خواننده در کنسرت، از اجرای آن جلو گیری می کنند، در زمان شاه هم که اصلاآ در خواست مجوز مقدور نبود،
این تعجب آورنیست که معاونت اجتماعی پلیس ایران اعلام کرده است که ایرانی ها با ارسال سالانه ۶۵ میلیون شمار بزرگترین ارسال کنندگان پیامک در جهان قرار دارند، به نوشته سایت نیروی انتظامی در ایران از پیامک ها بیشتر برای "تفریح و سرگرمی" استفاده می‌شود و محتوای آنها را "جوکهای سیاسی، قومی، جنسی و بعضاً توهین و تمسخر" تشکیل می‌دهد، و شرم آور نیست که به محض گفتن یه ترکه بود یا یه لره بود یا یه رشتیه بود، قوم فارس از کوچک و بزرگ نیششان باز می شود، حتماّ نظر شما هم که شبانه روز سکولاریسم پلو می خورید همین نظر مردم کوچه بازار است، بخند، بی‌خیال، بابا سخت نگیر،
شما که در این دنیای دمکراسی و احترام به حقوق فردی انسانها نمی توانید حقوق ابتدائی و اولیه ملتهای غیر فارس را در ذهن خود بگنجانید و هضم کنید و با داستانسرائیهای رمانتیک هنوز هم که هنوز است در عصر حجر السود کورش و خشایارشا در جا می زنید، چطور می توانید در مورد دمکراسی و آزادی، و حقوق بشر سخنرانی و یا قلم فرسائی بکونید؟ آیا این شبیه عمل آخوند ها نیست که در شب غربیان عاشورا در مسجد همه را به روشن نکردن چراغ و نخوردن شام دعوت می کنند و وقتی به خانه می رند با زنشان بخاطر تاریک بودن خانه و پخته نشدن شام دعوا می کنند و در مقابل اعتراض زنش می گوید که من آن حرفها را در مسجد برای مردم گفتم نه برای خودمان،
در طول تاریخ حاکمیت پانفارسیسم در ایران، ترس از دشمن و ترساندن از دشمن و اجنبی، شگرد دائمی و همیشگی پانیرانیسم و روحانیت پانفارسیست بوده و هست، تا مخالفان خود را منکوب و نظریات دیکتاتور مأبانه خود را بر دیگر ملتها تحمیل کنند و همیشه در تلاشند پایداری حاکمیت را به امام زمان پیوند بزنند و یا یک میلی متر تغییرات در مرزهای پرگوهر ایران را معادل خطر خروج کره زمین از مدار منظوه شمسی القاء کنند،