Skip to main content

یک گره

یک گره
Anonymous

یک گره
در روز چهارم ماه مارس، بی بی سی ی انگلیسی گزارش داد که یک دادگاه دولت ترکیه رای به بدست گرفتن روزنامه ی بزرگ و سراسری ی "زمان"، روزنامه ای از زیر مجموعه ی بنگاه های فتح الله گولن و فرقه اَش را داده است. دادگاه برای روزنامه سردبیری تازه برگزید و سردبیر و دبیر آن، بانو"سِوِگی آکارچهمس" و آقای "عبدالله بوزکورت" ناچار به تَرک ترکیه شدند. سِوِگی آکارچهمس به بروکسل رفت و عبدالله بوزکورت هم به آمریکا گریخت. ولی همین جریان مصادره کردن روزنامه ی زمان است که سرنخ هایی از یک نمایش مرموز و پیچیده را به دست می دهد.

درباره ی آن مأمور   شهربانی ی سفیر کُش چه می دانیم؟
 
مولود مراد التینتاس دوره ی پلیس ضد شورش را گذرانده بود و در یک شهربانی در شهر دیاربکر، شهری در جنوب شرق ترکیه، شهری که در زمان های دور یک شهر ایرانی بوده و امروزه مهم ترین شهر کردنشین ترکیه است، در کار شهربانیگری بود. وی درست در روز کودتای پانزدهم ژوئن از فرمانده خود برای دو روز درخواست مرخصی کرده بود و روزهای شانزدهم و هفدهم ماه ژوئن را به مرخصی رفته بود. او برای گرفتن مرخصی نیاز داشته نشانی ی خود در دوره ی مرخصی را به فرمانده خود بدهد. نکته ی مهم اینجاست او نشانی ی خانه ای را به فرمانده ی خود داده بود که پلیس ترکیه ادعا می کند عبدالله بوزکورت، دبیر پیشین روزنامه ی زمان، در آن زمان در آن خانه زنده گی می کرده است!
 
آنکارا کجا و دیاربکر کجا؟ این با عقل زیاد جور در نمی آید که در فردای یک کودتای نافرجام که در پی ی آن اردوغان همه ی نیروی خود را برای درهم کوبیدن رقیب به کار گرفته بوده، یک مأمور ضد شورش شهربانی خطر کرده و به خانه ای پا بگذارد که در تور پلیس امنیتی ی ترکیه بوده. شگفت آورتر آنکه وی پس از آن هم در بگیر و ببندهایی که از آن زمان جریان داشته و دارد گرفتار نیامده بود. راستی چه کسی وی را به آنکارا انتقال داده بود و چرا؟ چرا مولود مراد التینتاس شب پیش از انجام آن ترور را در یک هتل به سر برد؟ چرا دولت ترکیه هنوز در پی ی بررسی ی دوربین های امنیتی ی آن هتل بر نیامده  و در این باره سخنی نیست؟
 
گند کار دو روز پیش در آمد. عبدالله بوزکورت در صفحه ی توئیتر خود نوشت هرگز در آن خانه و نشانی ی داده شده از سوی پلیس ترکیه زنده گی نکرده بوده است و هرگز با مولود مراد التینتاس آشنایی نداشته و او را هرگز ندیده بوده است.
 
مولود مراد التینتاس در روز دوشنبه ی گذشته فرسته ی روسیه در آنکارا را کشت. او در روز انجام ترور مرخصی ی بیماری گرفته بود. دولت آقای اردوغان چنین می گوید. ولی مولود مراد التینتاس در روز گشایش نمایشگاه، در روز آدینه ی گذشته، یعنی چهار روز پیش از کشتن فرسته ی روسیه، وقت زیادی را در سراسر روز در آن نمایشکاه عکس به سر کرده بوده است. چرا پلیس ترکیه به غیبت آن روز مولود مراد اشاره ای نمی کند؟
 
چگونه می شود مولود مراد التینتاس فرصت آنرا یافته باشد، بی هیچ دردسری یازده تیر شلیک کند و پس از آن تلاشی برای فرار از صحنه ی ترور ننماید و در صحنه بماند، گویی که چشم براه آمدن کسی بوده است؟ چرا زمانی که پلیس سر رسید، به او کوچکترین هشداری داده نشد و از او خواسته نشد که خود را تسلیم کند؟ چرا او را با شلیک بیست گلوله کشتند؟ بیست گلوله!
 
آیا پرسش برانگیز نیست که چرا پلیس دوره دیده ی ترکیه به جای تلاش برای ی دستگیری ی یک آدمکش که در برابر پلیس و شهربانی دست به مقاومت نزده، بیست بار به او شلیک می کند؟ اردوغان نشان داده آدمی است بی پروا و بی هراس از دست زدن به ریسک های بسیار خطرناک. ولی جای این پرسش هم در این میانه هست: آیا اردوغان حاضر بوده و هست با کشتن فرسته ی روسیه، دست به یک قمار وحشتناک دیگر بزند، آن هم پس از آن قمار بسیار خطرناک پیشن او، سرنگون ساختن هواپیمای جنگی ی روسیه بر فراز خاک سوریه، که برای وی و کشورش بسیار پر هزینه بود و او نتوانست به هیچ یک از خواسته های خود در آن آتش و تنش افروزی دست یابد؟
 
پ. مهرکوهی