Skip to main content

گوزآلیم آ. ائلیار سلاملار؛

گوزآلیم آ. ائلیار سلاملار؛
بهنام چنگائی

گوزآلیم آ. ائلیار سلاملار؛

مهربان! از پانویس باارزش ات بسیار سپاسگزارم. بی گمان این کنایه را شنیده ای که می گویند ( جلوی لوطی و معلق بازی) و حالا کارمن همان شده است که در برابر یک ادیب گرانمایه ی زبان ترکی ـ آذری بسان تو گزافه گوئی کنم و اگر عاقل باشم نمی کنم؛ مگر چند جمله ی گفتمانی ساده ی دوستانه پیرامون آنچه که من از زبان آذری ـ ترکی می فهمم. همین و بس!

با اینوجود، و ترجیحا نگاهی کوتاه را برایت طرح کنم. من با آشنائی هائی که از این زبان دارم، روشن و شفاف بگویم: زبان آذری که من با توانائی و البته بدون داشتن لهجه ی قاطی که با آن یگانگی احساس دارم، و هرجا پیش بیاید با دوستانم گفتمان می کنم؛ حقیقتا تفاوت بسیار برجسته ای با آن دارد که تو برایمان زحمت اش را کشیده و نگاشته ای.

در مورد این مصدرها و افعال زیر می شود بسیار شنفت و گفت. ولی اغلب این مصادر و افعال ناشی از آنها در آذربایجان شرق و غرب کاربرد توده ای ندارند و یا در بسیاری جمله ها، با معانی و مفاهیم متفاوتی بکار می رونذ.

(( تیک مک- یاپماق-یاپدیرماق- دوزه لتمک-قاییرماق-قورماق-یاراتماق-دوغرولتماق-کئچین مک- آنلاشماق-یاراماق-قوندارماق-ائتمک-ائله مک- و مانند اینها.))

برای نمونه:
تیک ماخ = دوختن هم معنی می دهد. ایننه گِتیر اته وه تیکم!
یامپ ماخ= پختن نان " " " چوره ی یاپمشام!

گرامی! یادآورشوم که من زبان ترکی ترکیه را اغلب خوب نمی فهمم. در حالیکه در هرکجای ایران و با هر لهجه ی آذری زبان ترکی که رودرروشوم و یا باشم، آنرا زبان و لهجه ها را کاملا می فهمم. اگر چه با فهمیدن شعر حیدربابای شهریار بزرگمان نیز تاحدودی مشکل وآژه ای دارم.
همزمان از جناب A گرامی بخاطر پانویس دوباره اش قدردانی می کنم.
تندرست باشی