Skip to main content

مهناز ، نویسنده زنی است که

مهناز ، نویسنده زنی است که
کیانوش توکلی

مهناز ، مرد نیست بلکه نویسنده زنی است که در سایت های اینترنتی مطلب می نویسد .ایشان این سطور را بطور خصوصی برایم فرستاد، مطلب خصوصی نبود ، بهمین خاطر، ان را بشکل کامنت منتشر کردم ؛ تا هم دیگر ان نظر دهند و هم بهانه ای شود که مطلبی در پاسخ به او بنویسم : بگذار از انگیزها و هدف ها و نقشه ام برای راه اندازی سایت ایرانگلوبال بگم.سال 2000 تا 2004 ، سال اوج سایت های سیاسی فارسی زبان بود و پالتاکی ها معرکه ای براه انداخته بودند، سال هایی که که افکارم با رفقای قدیمی ام در تقابل قرار می گرفت ، طرفداران نظام پادشاهی مشروطه و لیدرشان ، زنده یاد داریوش همایون همه جا عرض اندام می کردند ،

چپ های نیمه دمکرات شده ، از ترس قدرت گیری نظام پادشاهی «اتحاد جمهوریخواهان...» را راه اندازی کرده بودند و چپ های رادیکال و انقلابی ضد راه رشد غیر سرمایه داری هم برای رقابت هم شده ، «الترناتیو خود» را در معرض نمایش «اپورتوینستها توده ای _ اکثریتی»قرار داده بودند. «انجمن آینده نگران» الوین تافلر، بیل گیتس و «موج سوم» و شوک آینده .... را پشت ویترین خود گذاشته و حرف های عجیب و غریبی می زدند و یکی شون اشکارا خامنه ای را اینده نگر می دانست و علیه تحول سیاسی پشت پرده گپ می زدند..منشور 88 حقوق بشری حسین باقرزاده با امضا های فراوان منتشر شده بود ، محسن سازگارا از زندان رها شده بود و سراز امریکا درآورده بود،او بکمک شهریار آهی وبرخی چپ های مشروطه خواه ؛ مسئله رفراندم که باید شکل و محتوای نظام اتی در یک انتخابات ازاد مشخص می کرد را تاسیس کرد و بعد در ادامه گنگره جهانی رفراندم تاسیس شد و شکافی افتاد بین شان ؛ دسته ای که راه داریوش همایون را در پیش گرفتند و جریان دیگرشهریار آهی وسازگارا... اتحاد برای دمکراسی را تا سیس کردند. احزاب و سازمانهای سنتی و رادیکال چپ از نفس افتاده بودند واز خشم و نا امیدی سرشان را کمی از پنجره های حوزه های حزبی بیرون می کشیدند و به جماعت «لیبرال و امریکایی» پوز خند می زدند .آنان همچنان سرگرم مباحث خسته کننده م. ل و مبارزه با سرمایه داری مشغول بودند ، از شما چه پنهان که برخی از آنان ،در درون ، عاشق پول و سرمایه .... بودند .خلاصه اوضاع خیلی شیر تو شیر بوده است . عده ای ها خیال برشان داشته بود که دعوا« تنها » بر سر شکل« نظام اینده» است . خلاصه موجی بلند شد که هدف خود را سرنگونی تمامیت نظام اسلامی قرارداده بود و کار سرنگونی صد البته بعهده «عمو سام» گذاشته بود ودر این میان واقعا برخی شب با لباس رسمی، کفش و کروات اتوکشیده می خوابیدند و احساس وزیر شدن و وزیر بودن را زیر لحاظ خواب می دیدند... فقط این رفرمیستها و اصلاح طلبان بی همه چیز از نگاه انان مانع جدی بودند .... آنان آشکارا اصلاح طلبان را بد تر از خامنه ای و داردسته ا آدمخوار اطلاعاتی _ سپاه می دانستند ، بخصوص که در آن سالها اسرائیل و امریکا مرتب جمهوری اسلامی را تهدید به حمله نظامی می کردند .... یادم می اید که یکی از این رهبران در سفرم به پاریس به خانه اش دعوت کرد و ضمن پذیرایی گرم و شراب فرانسوی ، با اطمینان تقریبا قسم می خورد که تا سه ماه دیگر اسرائیل به ایران حمله می کند .... حقیقا تو دلم به این آدم کوته بین و پر ادعا می خندیم ، بهر حال دنیا عجیب و غریبی بود ...انگار همین فردا و یا پسرفردا است که حکومت بیفتتد .... این کامنت ادامه خواهد یافت.