Skip to main content

مقالۀ خوبی بود و از خواندن

مقالۀ خوبی بود و از خواندن
بهمن موحدی(بامدادان)

مقالۀ خوبی بود و از خواندن این مقاله استفاده کردم. با اینکه جناب آقای جلال ایجادی افکار ضدسوسیالیستی دارند اما با این حال برخی از مقالات ایشان خواندنی است.
جناب آقای جلال ایجادی به درستی به ماهیت نازیستی و فاشیستی رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی اشاره کردند و آنرا به خوبی تبیین کردند. در واقع در ایران فاشیسم مذهبی حاکم است و مردم به دوگروه "متدین" و غیرمتدین" تقسیم می شوند و غیر متدین ها در معرض انواع تبعیض های سیستماتیک قرار می گیرند.
خمینی خون آشام با هیتلرنازیست شباهتهای زیادی داشت ، از جمله :
1 – افرادی که نردبان بالا رفتن از قدرت توسط هیتلر و خمینی بودند بعد از به قدرت رسیدن از صحنه کنار گذاشته شده ، یا به قتل رسیدند، قتل عام رهبران SS به دستور هیتلر و رفتار خمینی با بنی صدر، یزدی و قطب زاده گویای این واقعیت است.

2-شدت بی رحمی در هر دو نفر قابل توجه است. باید توجه داشت که اگر خمینی به اندازه هیتلر آدم نکشت از این روست که به اندازه هیتلر قدرت نداشت. میزان کشتار در دادگاههای انقلاب در دهۀ سیاه 60، هولناک بود و درتاریخ معاصر ایران بی سابقه بود.در تحلیلی که چندین روانشناس آمریکایی و اروپایی بر اساس بررسی های متعدد روانشانسی از خمینی خون آشام کردند و گزارشی از آن را در نشریه US New and World Reports بچاپ رساندند، خمینی چنبن توصیف شده است: انتقامجو، لجوج، یکدنده، بدگمان، لبریز از حس کینه توزی در حدی که این حس در او جای همه عواطف دیگر را گرفته است.
خمینی خون آشام در یکی از سخنرانی های خود چنین گفته بود که میزان قساوت این رمال خون آشام را نشان می دهد:
«“ما خلیفه می خواهیم که دست ببرد، حد بزند، رجم کند،همانطور که رسول الله صلی اله علیه دست می برید،حد می زد، رجم می کرد، و همانطور که یهود بنی قریظه را که چون جماعتی ناراضی بودند قتل عام کرد. اگر رسول الله فرمان داد که فلان محل را بگیرید، فلان خانه را آتش بزنید، فلان طایفه را از بین ببرید، حکم به عدل کرده است.”»
3- هردو به مبارزه با اشکال هنر موجود پرداختند هیتلر، هنری را ستایش می کرد که در خدمت نظریه نازی باشد و خمینی هنر اسلامی را می خواست. به همین دلیل خمینی از موسیقی فقط آهنگی را که به مناسبت به هلاکت رسیدن آخوند مرتجع مطهری ساخته شده بود جایز می دانست! در آلمان نازی هیتلر هنر مدرن را کار ”غارنشینان فرهنگی،کوتوله های زیبایی شناسی و الکن های هنری” می دانست و برای همین آثار هنرمندانی چون پیکاسو و ونگوگ جمع اوری شد. و کتابهایی نویسندگانی چون آلبرت انیشتین،زیگموند فروید،جک لندن و ارنست همینگوی سوزانده شد.
4- دروغ اساس کار هر دو حکومت را تشکیل می داد . گوبلز وزیر تبلیغات نازی ها اعتقاد داشت که دروغ هر چه بزرگتر باشد مردم بیشتری آن را باور خواهند کرد. در مورد خمینی ، دروغهایی که در رژیم جمهوری اسلامی به خورد مردم داده شد در کمتر حکومتی می توان سراغ داشت.و باید گفت که احمدی نژاد رییس جمهور سابق رژیم از این حیث واقعا فرزند خلفی برای خمینی است.
5- اسطوره سازی برای حاکم مستبد: اینکه به خمینی لقب امام داده شده است با توجه به بار معنایی امام در تشیع به خوبی نشان دهنده اغراض کسانی است که چنین القابی را برای خمینی به کار می برند، ذکر سه صلوات بعد از نام خمینی و شایعه دیدن عکس خمینی در ماه از جمله این اسطوره سازیهاست در حال حاضر نیز چنین اسطوره هایی برای خامنه ای ساخته می شود. برای مثال آخوند سعیدی امام جمعه قم چند سال پیش ادعا کرده است که خامنه ای موقع تولد یا علی گفته است. در آلمان نازی گفته می شد سگی وجود دارد که عاشق هیتلر است و هر وقت از او بپرسی هیتلر کیست می گوید پیشوای من!
6- دیدگاه به زن: دیدگاه حقارت آمیز خمینی نسبت به زنان و مخالفت با حق رای زنان مطمئنا برای مخاطبین این مقاله آشنا است، آنکه جالب است این است که در حکومت نازی هم دیدگاه مشابهی در خصوص زن وجود داشت. از نظر رهبران رایش، زن ایده آل “دختر دهقان تپل، با باسن پهن ، چهره شاداب بدون آرایش، موی بور جمع شده به صورت یک گوجه فرنگی بافته” بود و عالی ترین هدف زن تامین فرزندان سالم برای آلمان بود.

7- مخالفت با علم و دانش روز: خمینی با صراحت می گوید که “همه گرفتاری ما از این دانشگاه و دانش دیده هاست،هر چه می کشیم از این طبقه ای است که می گویند روشنفکریم و دانشگاه رفته ایم و حقوق دانیم. هر چه می کشیم از اینهاست” و البته یک نگاه اجمالی به کتاب کشف الاسرار خمینی نشان می دهد که چقدر به دیده تحقیر آمیز به دانش روز می نگرد. و هیتلر تاکید داشت که “هیچ آموزش فکری نخواهم داشت. دانش سبب تباهی جوانان من است”
( ادامۀ نظر در کامنت بعد)