Skip to main content

هموطن گرامی بانو مهناز، وقتی

هموطن گرامی بانو مهناز، وقتی
Anonymous

هموطن گرامی بانو مهناز، وقتی می نویسی؛ «...اگر فقط به اینکه درش باز است اکتفا کند، ستون هایش می افتد دست پر گو ها و پررو ها، که در همه جوامع هم هستند. اصلا قدرت را در سیاست اینطور به دست می گیرند، با پرروئی و پرحرفی و سر آنهائی که شرمی و حیائی دارند و خود را مجاز به هر نوع پرده دری و بیهوده گوئی نمیدانند بی کلاه میماند...»
حال بی آنکه بترسم از اینکه به پر رویی و یا پرحرفی متهم شوم. لازم می بینم که برای شما و دیگر خوانندگان مطلب بنویسم؛
اولاً، علت جاخوش کردن استبداد در کشورمان، نه به علتِ باز بودن درب مطبوعاتش، و یا باز بودن دربِ دنیایِ سیاستش، بل درست برعکس، علت استمرار استبداد در ایران و جامعه ی ایرانی حضور مستمر ولات فقیه در رنگهایِ مختلف است، که هر یک جامعه را به شکلی ممیزی کرده و زیر کنترل خود می خواهند.

و دوم اینکه؛ تصور می کنم، آن دوستانی که شرم و حیا را بهانه ی عدم دخالت در بحث می کنند، مستبدتر از آنانی هستند که هر نوع پرده دری را مجاز می شمارند. بنابراین وارد ساختن مفاهیمی چون شرم و حیا، و تشویق دیگران به پرده پوشی در سیاست، درست به مانند آن خواهد بود که زن کتک خورده از شوهر خشنش را تشویق به زدن عینک دودی بزرگ بر چشم و دوختن دهان و سکوت کنیم.

لذا معتقدم برای نهادینه کردنِ صورت و سیرت زیبای دموکراسی یا همان مردمسالاری در جامعه ی ایرانی نیاز مبرم داریم به اینکه، بدون ترس و واهمه از پررویی، پرحرفی و بیهوده گویی امکان گفتگو های واقعی و سازنده را از طریق در معرضِ نقد قرار دادن موضوعات فراهم آوریم.
و همگان را تشویق کنیم که بی پرده، بی لحاظِ شرم و حیا، و البت و صد البت بدون استفاده از واژه های رکیک به طرح نظر خود همت گمارند، تا از برخورد داده‌ها و مقایسه ی گفته‌ها به تولدِ حقیقتی جدید، و ظهور پرسشهای جدی‌تری برسیم.

پاینده و برقرار باشی
مشدی عباد