Skip to main content

سلام جناب سازاح؛

سلام جناب سازاح؛
بهنام چنگائی

سلام جناب سازاح؛

من نیز در این اصل با شما کاملا هم عقیده هستم که حق هر فرد و ملتی ست که با زبان مادری اش آموزش ببیند! شما اگر تاکنون نوشته های پیشین و از جمله پانویس هایم در همین مقاله را درست خوانده باشید می دانستید و یا می دانید که برای من تفاوتی بین ملت های ایرانی و جهانی وجودندارد. و من با همه همدردان و هم طبقه ها و همراهان جهانیم هدف مشترک داشته و در یک صف انسانی ـ طبقاتی قراردارم.

در پایان پانویستان نوشته اید:

اگر وجدان دارید و به شیر مادرتان احترام قائلید بیائید شما در این اتنوساید و یا ژنوساید هویتی به بهانه مبارزه طبقاتی با پانفارسسسم همگام نشوید!!!

شما از ژنوساید ( پاکسازی نژادی خلق ) نوشته اید و مرا اگر وجدانداشته باشم از این پاکسازی قومی پرهیزداده اید.

دوست من! این را بدانید که سبک نوشتاری شما آهنگ دشمنی و ستیز را می نوازد و من در یک کلام کوچک، دوست شما هستم و

البته جای گمان ندارد که سمت روشنگری و افشاگری و مبارزه ی طبقاتی من بیش از همه متوجه همدردانم در ایران هست و خواهدبود.

و بهمین خاطر دست و پیامم بسوی دوستی های ملت ها، همبستگی ها فراملی و پیش و بیش از همه در راه و مسیر صف بندی های مستقل و محکم طبقاتی دراز است. شما هم سعی کنید دستم را همانگونه بگیرید که من صاحب آن هستم؛ تا دست دوستی و ویژگی شما را هم من بدانسان بگیرم و بپذیرم که شما هستید.

اما هرگز فراموش نکنید که اگر شما دوستی، و ایده ی همبستگی فراملی ـ طبقاتی مرا نپذیرید، ممکن است من از روی خشم و دلسردی با اصل و حق مسلم آموزش به زبان مادری که آرزو و آرمان شما و ملت های ستمزده و نابرابر ماست، آنگاه به شما و... ( نه ) خواهم گفت.

نه دوست گرامی! این " نه " از سوی من هیچگاه ممکن نیست گفته شود. زیرا: من با شما و در صف مقدم این مبارزه برای به کرسی نشاندن قانونی آموزش به زبان مادری ملت ها تا پایان راه و کار خواهم بود.

بنا بر این از شما می خواهم به این نکته ی مورد اشاره باورکنید و مرا بی هوده دچار چالش غیرضروری با خویش نسازید.
باسپاس