آقای سحر، به روال همیشه، با

آقای سحر، به روال همیشه، با خامی و تعصب و خودکامگی و بسیار بسیار سطحی درباره ی همه ی دوره های تاریخی در ایران اظهار نظر کردی و همه ی اینها را برای خودت بریدی و دوختی تا رسیدی به جوهر استبدادی دیدگاهت. شما بحمدالله یک تنه کارشناس همه ی این دوره ها هم هستی! با منابع بعد از اسلام می خواهی تاریخ هخامنشی و اشکانی و ساسانی را بررسی کنی؟ .... البته این که بررسی نیست، شما یک سری گفتارهای تبلیغاتی - سیاسی تکراری و خسته کننده داری به سبک گفتارهای سیاسی در زمان شاه در تلویزیون. اگر هم کسی بیاید بگوید که چرا شما این قدر نامستند برای خودت تئوری می بافی، می گوئی آی بگیردش این ایران ستیز را! پس یعنی م. سحر مساوی است با ایران. اما کدام ایران آخر؟ میلیونها تن هستند که در ایران زندگی می کنند و این ایران را این گونه نمی بینند و نمی شناسند و با این هویتی که شما برای آنها قالب گیری و تعریف می کنی، جور در نمی آیند. آقا شما به چه مجوزی برای هویت آحاد همه ی مردم این سرزمین تعیین تکلیف کنی؟ آقا چرا این قدر زور می گوئی؟ حتی فردوسی هم این کار را نکرده که شما می کنی؟ او خودش در عمل، در اثرش نشان داده است که از دیر باز در این سرزمین "ایرانی" و "انیرانی" زندگی می کرده اند و با هم آمیزش هم داشته اند. منظورش از "ایرانی" و "ایران" هم همه ی مردم و مناطق ایران نیست. تعریف ساسانیان از ایران هم هم با تعریف شما جور در نمی آید. آقا شما بگو "ایرانویچ" کجا بود و چرا ایرانیان در اوستا هویت خودشان را با آن سرزمین اسطوره ای بی نهایت سردسیری گره می زدند؟ آقا شما چرا نقد تاریخ ایران پیش از اسلام را برنمی تابی؟ شما که پژوهش هم می کنی چرا با انصاف و بیطرفی سراغ منابعی نمی روی که با دیدگاهت ناهمخوانی دارد؟....