Skip to main content

جناب جلالی چیمه

جناب جلالی چیمه
Anonymous

جناب جلالی چیمه
اینطور نیست که هر کس با تفکر باستان گرایی مخالف هست نتیجه بگیرید که تجزیه طلب و ضد ایرانی است . روی سخن من به هیچ روی با تجزیه طلبان و ایران ستیزان نیست . بلکه دغدغه هایی است که جامعه روشنفکران و به طور کلی کارشناسان علوم سیاسی و انسانی در ارتباط با رومانتیسیسم تاریخ گرا و باستان گرا دارند . و این دغدغه از آنجایی آغاز شد که بسیاری از جنبش های به اصطلاح ملی با مضامین تاریخ گرایانه و باستان گرایانه فجایع فاشیستی بزرگی را پدید آوردند . جناب آقای جلالی چیمه پیدا کردن نقطه تعادل میان پرهیز از خشونت و فاشیزم و پرهیز از تجزیه طلبی کار آسانی نیست که هر شاعر سخن رانی بتواند از پس آن برآید . آن هم با ترفند قافیه سازی از انواع و اقسام "ایسم" ها و تظاهر به همه چیز دانی . در اینجا تاکید می کنم نفی ناسیونالیزم شووینیستی به معنای تایید ناسیونالیزم قومی نیست .

بلکه دقیقا به معنای توجه بیشتر و دقیقتر به مفهوم عقلانیت مدرن هست . همانطور که می گوییم قوانین اسلام 1400 سال پیش به درد انسان مدرن نمی خورد باید این را هم قبول بکنیم که تفکرات و فرهنگ 2000 یا 3000 سال پیش به درد دنیای امروز نمی خورد . هدف از این منظور جلوگیری کردن از بروز جریانات فاشیستی می باشد نه دامن زدن به اختلافات قومی . کاملا طبیعی است اگر بگوییم فرهنگ کنونی مردم ایران فرهنگ 2500 سال پیش نیست بلکه این یک فرهنگ 2500 ساله است . یعنی فرهنگی که طی چندین صده بارها و بارها دستخوش تغیر و تحولات عمیق و زیربنایی شده است . زندگی در دنیای مدرن می طلبد که رویاهای باستان گرایانه و رومانتیسیستی را از سر بیرون کرده و بر مدار عقلانیت و خردورزی جامعه را اداره کنیم . بنابر این هر کس که تفکر باستان گرایی را نقد می کند الزاما تجزیه طلب و ضد ایرانی نیست .