Skip to main content

سلام جناب بهمن موحدی(بامدادان

سلام جناب بهمن موحدی(بامدادان
بهنام چنگائی

سلام جناب بهمن موحدی(بامدادان)
قانونمندی های کنش و واکنش های اجتماعی و آرمانی انسان زمینه ها و چرائی های فراوان دارد، و شاخه های علل وجود و شناخت و بررسی شان امروزه بسیار پیچیده تر از هرزمانی گشته و یا بهتر بگویم که اکادمیستی ست. بنا بر این باید سوژه ها را محوری ساخت و پیرامون هرکدامشان جداگانه کار تحقیقی و روشنگری نموداری کرد.

اما در مورد قانونمندی دشمنی ها، جنگ ها و نبود امکان سازش و صلح 1400 ساله سنی و شیعی می توان گفت که ریشه ی این ناسازگاری ها در پایه، مبتنی بر باور ذهنی به حقانیت این یا آنسوست. و ناچار هر شاخه بیرون از خواست و دلیل محوری سکت مذهبی اش، خود را مطیع مطلق اراده ی خدا و رسول او خوانده و می داند؛ تا دشمنان خدا را شناسانده، توانشان را خنثی کرده و طبعا در صورت امکان برتریجوئی خود آنانرا نابود ساخته و معنویت خود را در روی زمین ثابت کند.

پس، نتایج اسفناک آن نسل کشی ها و جنگ های بی هوده و ویرانگر، تاریج سیاه و بسیار خونین چهارده قرنی دارد که یکی علیه دیگر دعوی داشتن نزدیکی بیشتر و دقیق تر بفرمان خدا و به تبع آن محق تر به اجرای فرامین فراانسانی خداست.

بنا بر این همچنانکه در پانویس پیشین گفتم، این جنگ فرقه ای و بربری توانسته برای تداوم دکان پرسود خود و البته تنها برای سرکردگی مشتی فاسد و جاهطلب و ریاکار، بهانه های پیاپی تازه ای بیابد و اگر نیافت، به سان اکنون به سلف خود مستمسک کند و همه را به بازگشت به 1400 قرن پیش ارجاع کند و کرده است؛ که محصول اش: داعش های شیعی و سنس ست.

آیا چنین نیست؟ من اینگونه می بینم! و آنرا بررسی می کنم. و برایم در این میدان آدمخواری چندان مهم نیست که در دور اخیر این جنایت های ضدبشری و ستیز مذهبی کور آن چه کسی شمشیر را از رو بسته و یا ابتداء آغاز استفاده از آن کرده است؛ چراکه در هردو سو ذهنگرائی صرف حاکم است، و منتظر چنین فرصت های ستیزجویانه بوده و هستند؛ و امکان یافتن راهکارهای اقناعی ـ ایدئولوژیکی و استدلالی در میان آنان میسر نیست و زیرا وجود هم ندارد. خود این افسانه سازی ها تاکنون برگ برنده ی سروری هردوسو بر ملت های ستمزده ی مسلمان و فقیر است.

رهبرانی که خود در قله های امن و گرم و نرم محافظت شده و خوشبخت و خرسند لمیده اند و به ریش پیراوان ساده بین خود می خندد. و در کنار مصیبت های تنگدستی، بیکاری و ناامیدی از زندگی قریب به اتفاق مسلمانان، این چندتن و باندها و مافیاهای شان، براستی بر روی همین زمین خشک و خونین و خراب زندگی بهشتی می کنند.

خوب کجای این کار بد است؟! آنها زیرک اند و می توانند توده ها را به این آسانی گول زده و بدنبال مطامع شخصی خود سرگردان کرده و بی نان و آب و آزادی بگردانند.

در چنین بازار مکاره ای، وظیفه اخلاقی همه ی ما افشاگری و روشنگری هرجه بیشتر و بهتر این دسیسه های پوشیده است که از چشم توده های نادان دور مانده و هنوز بدورمی باشد.
باسپاس