Skip to main content

ادامه

ادامه
آ. ائلیار

ادامه
در تکمیل معنی ترک:
به نقل از ترک-ترکها -رحیم رئیس نیا:
امبري در ١٢٩٦ /١٨٧٩ کلمة ترک را مشتق از فعل تورمک به معناي «توليدمثل کردن » و «به وجود آمدن »
دانسته است ( د. ا. ترک ج ١٢ بخش ٢ ص ١٤٣ .(دورفر در ١٣٤٤ش / ١٩٦٥ کلمة ترک را که در سنگنبشته
هاي اورخون آمده بود «خلق وابسته به دولت و تبعه » معنا کرده و مولر کلمة ترک را در صورت اسم بودن «نيرو»
و «قدرت » و در صورت صفت واقع شدن «نيرومند» و «قدرتمند» معنا کرده است. اين نظر را برخي محققان نيز
از جمله تامسن کلاوسون نمت دورفر و بازن پذيرفته اند ( د. ا. ترک همانجا آوجي اوغلو ج ١ ص ٢٩٥

در سنگنبشته هاي اورخون کلمة توروک معمولا با کلمة بدون (قبايل خلق مردم ) همراه بوده و به صورت توروک
بدون (مردم ترک ) آمده است (تکين سنگنبشتة کول تگين روية شرقي بندهاي ٦ ١٠ـ١١ ٢٢ ٢٥ ٢٧ روية جنوبي
بندهاي ٦ـ ٨ روية شمالي بند ٦ سنگنبشتة بيلگه قاغان روية شرقي بندهاي ٧ ١٠ ١٩ ٢١ـ٢٢ ٣٠ ٣٣ ٣٨ روية
شمالي بندهاي ٥ ـ٦ ٨ (که اين نام بيشتر جنبة سياسي داشته است. از مطالب مذکور در اين سنگنبشته ها چنين
برداشت مي شود که ترک بدون فقط شامل بخشي از ترک زبانان دشت مي شده است و قبايل ترکي چون
«اوغوز»ها «قرلق »ها (در منابع فارسي و عربي : قرلغ خرلق قرلوغ قرليغ قارلق خرلخ خلخ رجوع کنيد
بهرشيدالدين فضل االله ج ٣ تعليقات روشن و موسوي ص ٢٠٥٥» (قرقيز»ها «تورگش » ها «اون ـ اوق » ها جزو
ترک بدون به شمار نمي آمدند بلکه جزو طوايفي چون تغز غزبدون قرقيزبدون و اون اوق بدون بودند و عموما نيز
با ترک بدون دشمني داشتند. ترک بدون نامي بود که به اتحاديه اي از قبايل داده مي شد اما همة آنها تبار و حتي
زبان مشترکي نداشتند. چنانکه وقتي بيلگه قاغان نوشته است «بدون من » لزوما از قبايل هم تبار و هم زبان
سخن نگفته است. وي در مورد طايفة تغزغز که چهار بار با آن جنگيده بود نوشته است : «بدون تغزغز بدون من
بود» يعني خلق مذکور روزگاري به من وابسته بود و از من فرمان مي برد ولي اکنون از اطاعت من امتناع کرده
است و ديگر بدون من به شمار نمي آيد. بنابراين وقتي امپراتوري گوک ـ ترک ( رجوع کنيد به ادامة مقاله )
ضعيف شد قبايل و اقوامي که جزو ترک بدون بودند از آن کناره گرفتند و ترک بدون متلاشي شد و قبايل عضو
آن پراکنده شدند تا آنکه اتحادية ديگري آنها را جذب کرد.

نظر غالب محققان اين است که نام ترک در ابتدا نام قبيله يا لقب و عنوان نياي دودمان حاکم آشينا/ آشه ـ نا بوده
است. با سازمان يافتن اتحادية قبايل تحت رهبري و فرمانروايي خاقانهاي گوک ترک نام اتحادية مذکور بدون
ترک شد و عموميت يافت. قبايل عضو بدون حتي اگر هم زبان هم بودند هر يک نام خاص خود را داشتند. چنانکه
پيش از ظهور چنگيز مغول تنها نام يک قبيله بود اما بعدها نام امپراتوري بزرگي شد که قبايل بسياري را در برمي
گرفت (آوجي اوغلو ج ١ ص ٢٨٨ـ ٢٩٥ .(

از اوايل سدة اول / نيمة دوم سدة ششم ميلادي نام ترک در امپراتوري پهناور گوک ترک بر اقوام متعدد و غالبا
ترک زبان اطلاق گرديد و اين نام در خارج از مرزهاي امپراتوري و در کشورها و سرزمينهاي مجاور نيز شناخته
شد. بيزانسيها که از ديرباز با اقوام و قبايل صحرانورد ترک زبان و غيرترک زبان ارتباط و آشنايي داشتند پس از
تشکيل امپراتوري گوک ترک و ايجاد مناسبات سياسي و اقتصادي با آنان از ترکها سخن به ميان آوردند (قفس
اوغلو ص ٢٧ -ترک-ترکها