Skip to main content

زبان تورکی حماسه و اسطوره

زبان تورکی حماسه و اسطوره
Anonymous

زبان تورکی حماسه و اسطوره ندارد انچه برایش ساخته اند همه جعلی است:
«در داستانی از دده قورقود که نام آن دلی دومرول می باشد در طی جریاناتی خدواند از دومرول خشمگین می شود و دستور می دهد تا عزرائیل او را بکشد ولی او بهانه می آورد و از عزارئیل می خواهد که به جای او جان کس دیگری گرفته شود. خداوند قبول می کند و دومرول از پدر پیر خود می خواهد تا به جای او بمیرد. او سر باز می زند و سپس او از مادر پیر خود نیز تقاضا می کند ، مادر او نیز قبول نمی کند . دومرول از عزرائیل اجازه می گیرد تا از زن و فرزندانش خدا حافظی کند و بعد جان دهد. همسرش که وضع پریشان او را می بیند و ماجرا را از او می پرسد. همسر دومرول اجازه می خواهد تا جان خود را به عزرائیل دهد و او را نجات دهد. و چون خداوند حب به خانواده و زن و کودک را در دل آنها می بیند از گناه او می گذرد و در نهایت او را به عمر طولانی نوید می دهد و به عزرائیل دس

دستورمی دهد جان آن مادر و پدر پیر دومرول را که به خاطر فرزندشان حاضر به جان فشانی نبودند ، بگیرد.»
حال توجه شما را به این افسانه هلنی جلب می کنم تا ببینید مامورین واتیکان این داستان را از روی داستان و افسانه ای یونانی کپی برداری کرده اند:
«آدمت (ADMETE) پادشاه فرس در تاسلی ، در شکار گراز کالیدون و لشکر کشی آرگونتها شرکت کرد. آپولون را ، که به علت کشتن سیکلوپها از اولمپ رانده شده بود نزد خود پذیرفت و نگهداری گله هایش را به او سپرد. آدمت عاشق آلسست بود و برای زناشویی با او می بایست یک شیر و یک گراز را به ارابه خود می بست. او در این مورد با آپولون رایزنی کرد ، آپولون او را در رام کردن این دو جانور وحشی یاری کرد و بدین سان از او قدردانی نمود. بدین ترتیب آدمت توانست با آلسست زناشویی کند. ولی از فرط خوشحالی فراموش کرد در روز زناشویی برای آرتمیس قربانی کند و ایزد بانو تصمیم گرفت او را مجازات کند. از این رو هنگامی که آدمت وارد حجله شد ، با انبوهی از افعیهای مهاجم روبرو شد. ولی آپولون خشم خواهر را فرونشاند و ایزدان پذیرفتند که اگر کسی از خویشان آدمت به جای او مرگ را پذیرا شود ، آدمت از مرگ رهایی یابد. آدمت موئارها را مست کرد تا نخ عمرش را قطع نکنند. او از پدر و مادر پیر خود خواست پیش مرگش شوند ، ولی آنها خواهش او را نپذیرفتند. تنها آلسست بود که تصمیم گرفت خود را فدای همسر کند. ولی به روایتی ، و به روایت دیگر به یاری پرسفون ، آلسست بار دیگر با شاه دیدار کرد و مدتی دراز با خوشی و سعادت در کنار همسرش زیست.»(فرهنگ اساطیر یونان و رم- ژوئل اسمیت- صفحه 11)
فهمیدید موضوع از چه قراری است؟؟؟!!!.